ماکس وبر
زندگینامه ماکس وبر:
ماکس وبر(1920-1864)
1864- 21 آوریل . تولد ماکس وبر در « ارفوت » ، در « تورنیگه » . پدرش حقوقدان بود ، از خانوادهی صاحبان صنایع و تجار نساجی « وستفالی » ، وی در سال 1869 با خانواده اش به برلن آمد و عضو « دیت » شهری ، نمایندهی « دیت » پروس و نمایندهی « رایشتاک » شد . وی جزو گروه لیبرال های دست راستی تحت رهبری « بنیگس » از اهالی « هانور » بود . مادرش « هلن فالنشاین – وبر» زنی با فرهنگ بسیار بود و بشدت نگران مسائل مذهبی و اجتماعی . وی ، تا لحظهی مرگش در 1919 با پسرش روابط فکری نزدیک داشت و آتش اشتیاق ایمان مذهبی را در نزد وی تیزتر می کرد . ماکس وبر ، در کودکی و نوجوانی اش ، اغلب روشنفکران و مردان سیاست مهم زمانه اش مانند « دیتلهی » « مومسن » ، « زیبل » ، « ترایچکه » ، « کاب » ، را در پذیرایی های پدر و مادرش ملاقات می کرد .
1882-ماکس وبر پس از گذراندن « آبی تور » ، تحصیلات عالی اش را در دانشگاه هیدلبرگ شروع کرد . وی که در دانشکدهی حقوق ثبت نام کرده بود . به تحصیل تاریخ ، اقتصاد ، فلسفه و الهیات هم پرداخت ، و ضمناً در تشریفات و دوئل های سازمان صنفی دانشجوئی خویش شرکت می کرد .
1883-پس از سه نیم سال تحصیلی در هیدلبرگ ، ماکس وبر برای انجام خدمت نظام به مدت یک سال ، نخست به عنوان سرباز ساده و سپس به عنوان افسر به استراسبورگ رفت ، وی بعدهانسبت به دورهی افسری اش در ارتش امپراطوری احساس غرور بسیار می کرد .
1884-ماکس وبر تحصیلات خود را در دانشگاههای « برلن » و « گوتینگن » از سر می گیرد
1883- وبر نخستین امتحاتات حقوق را می گذارند .
88-1887- وبر در چندین مانور نظامی در « آلزاس » و پروش شرقی شرکت می کند . عضو « انجمن سیاست اجتماعی » که در برگیرنده دانشگاهیان با تمایلات اجتماعی گوناگون است می شود . این انجمن در سال 1872 توسط گ . شمولر تأسیس شده بود و زیر نفوذ « سوسیالیست های دانشگاهی » بود .
1889- ماکس وبر رسالهی دکترای حقوق اش را دربارهی تاریخ بنگاههای تجاری در قرون وسطی در برلن می گذارند . ایتالیائی و اسپانیایی را می آموزد . برای وکالت در دادگاه برلن ثبت نام می کند .
1890 –امتحانات جدید حقوق – وبر بنابه در خواست « انجمن سیاست اجتماعی » پژوهشی را دربارهی وضع دهقانان پروس شرقی شروع می کند .
1891- نگارش تاریخ کشاورزی روم و معنای آن از نظر حقوق عمومی و خصوصی . وبر این رساله را برای احراز صلاحیت حقوق نوشته بود و برای دفاع از آن گفت و گویی با « مومس » داشت که منجر به اعطای شغلی به وی در دانشکدهی حقوق برلن شد . از این تاریخ وبر حرفهی استادی دانشگاه را شروع می کند.
1892- وبر گزارشی دربارهی وضعیت کارگران روستائی در آلمان شرقی تسلیم می کند .
1893- ازدواج وبر با « ماریان شنیتگر » .
1894- وبر استاد اقتصاد سیاسی در دانشگاه « فریبورک » می شود نگارش : گرایشهای موجود در تحول وضعیت کارگران روستایی آلمان شرقی .
1895- مسافرت به اسکاتلند و ایرلند - شروع تدریس در « فریبورک » با کنفرانسی دربارهی « دولت ملی و سیاست اقتصادی» .
1896-پذیرش کرسی استادی در دانشگاه « هیدلبرگ » به دنبال باز نشسته شدن « نی » در انجا نگارش : علل اجتماعی انحطاط تمدن کهن
1897-یک بیماری عصبی شدید وبر را مجبور به ترک کار به مدت چهار سال می کند . وبر به ایتالیا ، « کرس » و «سوئیس» مسافرت می کند تا آرامشی باز یابد .
1899- وبر به میل خود از عضویت در « اتحادیهی پان ژرمنیست » ها کناره می گیرد .
1902- وبر تدریس در هیدلبرگ را از سر می گیرد اما دیگر آن امکان زندگی دانشگاهی فعالی مانند گذشته را ندارد .
1903- بنیاد گذاری « آرشیو علوم اجتماعی و سیاست اجتماعی » با همکاری « ورنر سومبارت »
1904- مسافرت به ایالات متحده برای شرکت در کنگره علوم اجتماعی در « سنت لوئیس » . زندگی در قارهی جدید تأثیری شگرف بر وبر می نهد . در « سنت لوئیس » وبر کنفرانسی درباره سرمایه داری و جامعهی روستایی در آلمان می دهد . در همین سال وبر بخش نخست اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری و نیز مقالهی دربارهی « عینیت شناخت در علوم و سیاست اجتماعی » را منتشر می کند .
1905- انقلاب روسیه سبب جلب توجه وبر به مسائل امپراطوری تزایا می شود و وی برای مطالعهی اسناد دست اول به آموزش زبان روسی می پردازد. انتشار بخش دوم اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری .
1906- انتشار وضعیت موکراسی بورژوائی در روسیه ؛ تحول روسیه به سوی حکومت مشروطهی ظاهری ؛ مطالعاتی انتقادی در منطق علوم فرهنگ ، فرقههای پروتستانی و روح سرمایه داری .
1907- ثروتی به ارث وی می رسد و سبب می شود که وبر از کارهای دیگر دست کشیده تمام وقت خود را مصروف کار علمی اش کند .
1908- وبر به روانشناسی اجتماعی صنعت توجه پیدا می کند و دو مقاله در همین زمینه منتشر می کند . در سالن هیدلبرگ بیشتر دانشمندان آلمان معاصر خود را مانند "ویندلباند"،"یلی نک " ، " ترولچ" ، "نومان" ، "سومبارت" ، "زیمل"، "میشلز"،"تونیس"، پذیرا می شود و دانشگاهیان جوانی چون "گئورگ لوکاچ" . "لوئن اشتاین" را راهنمایی می کند . وی همچنین به سازمان دادن انجمن آلمانی جامعه شناسی می پردازد و دست به انتشار مجموعهای از آثار علوم اجتماعی می زند .
1909- انتشار روابط تولید در کشاورزی عهد باستان ، شروع نگارش : جامعه و اقتصاد.
1910- در کنگرهی انجمن آلمانی جامعه شناسی و بر بر ضد ایدئولوژی نژادگرائی صریحاً موضع می گیرد .
1912- وبر از هیئت مدیرهی انجمن آلمانی جامعه شناسی به دلیل اختلاف نظر بر سر مسألهی بیطرفی اخلاقی کنار می گیرد .
1913- انتشار : « مقالهای در باب برخی مقولات جامعه شناسی تفهمی »
1914- با شروع جنگ ماکس وبر تقاضای اعزام شدن به خدمت می کند . ولی تا پایان 1915 گروهی از بیمارستانهای مستقر در منطقهی هیدلبرگ را اداره می کند .
1915- انتشار اخلاق اقتصادی مذاهب جهان ( « مقدمه » و « کنفوسیوس و تائو » )
17-1916- انجام مأموریت های رسمی گوناگون در بروکسل ، وین و بودابست ؛ دست زدن به اقدامات متعدد به منظور متقاعد کردن رهبران آلمان به پرهیز از گسترش دامنهی جنگ ، ضمن آنکه وبر رسالت آلمان را برای ورود به صحنهی سیاست جهانی تصدیق کرده روسیه را مهمترین تهدید می داند .
انتشار فصولی از جامعه شناسی دین در 1916 شامل مباحث راجع به « هندوئیسم و بودیسم » و 1917 شامل « یهودیت قدیم »
1918- مسافرت به وین در ماه آوریل برای تدریس در دانشگاه. وبر در این دوره از کار دانشگاهی جامعه شناسی سیاسی و دینی خود را به عنوان « انتقادی مثبت از دریافت مادی تاریخ » عرضهمی دارد .
زمستان همین سال دو کنفرانس در دانشگاه مونیخ می دهد : « شغل و مشی دانشمند » ، « شغل و مشی مرد سیاسی ».
پس از تسلیم آلمان ، وبر به عنوان کارشناس در هیأت نمایندگی آلمان در کاخ و ورسای کار می کند . انتشار « مقالهای دربارهی بیطرفی اخلاقی در علوم جامعه شناسی و اقتصادی » .
1919 – قبول کرسی تدریس در دانشگاه مونیخ به جای « برنتانو ». درس وی در سال تحصیلی 20-1919 به « تاریخ اقتصادی عمومی » اختصاص می یابد و به همین عنوان در 1924 منتشر می شود . وبر ، که بدون شور و شوق به جمهوری گرائیده ، و در مونیخ شاهد دیکتاتوری انقلابی کورت ایزنر است ، به عضویت کمیسیونی در می آید که می بایست قانون اساسی و یمار را بنویسد . وبر به نگارش اقتصادی و جامعه که نخستین نمونه هایش در 1919 چاپ می شوند همچنان ادامه می دهد . با اینهمه کتاب مذکور نا تمام می ماند .