وجدان جمعی و توهین به ارزشها

شاید وقتی این مطلب را می خوانید با خود بگویید خیلی دیر شده است . بلی .ولی تبیین حوادث آذربایجان و چاپ کاریکاتور روزنامه ایران با نظریه های جامعه شناسی خیلی سخت است .بویژه اگر از جانب بعضی ها تهدید نشوی . «آدمی هیچگاه با اندازه هنگامی که در کشوری بیگانه است ، نیاز به دیدار هم میهنانش احساس نمی کند . هم عقیده ها هرگز با اندازه زمانی که بعلت عقاید مشترک خویش مورد آزار و تعقیب قرار دارند به هم گرایش نشان نمیدهند.شکی نیست که ما همواره به معاشرت با کسانی که مانند ما فکر می کنند و احساسی مشابه احساس ما دارند علاقمندیم .ولی اگر عقاید مشترک ما مورد حمله قرار بگیرد رفتار ما فرق می کند . کافی است بنگریم که بهنگام بروز یک رسوایی اخلاقی در یک شهر کوچک چه اتفاقی می افتد . مردم در کوچه بهم می رسند ، می ایستند و  از آنچه پیش آمده سخن می گویند و همه بصورت مشترک برآشفته می شوند . از تمامی تاثرات همانندی که ردل بدل می شوند ، از همه خشم هایی که ابراز می شوند ، خشم واحدی برمی خیزد ، که بسته به موارد متفاوت شکل کم و بیش مشخصی دارد ، و در واقع خشم همه مردم است بی آنکه بتوان آن را به شخص معینی نسبت داد . این همان خشم عمومی است . همین خشم عمومی است که در ضمن می تواند کاری انجام دهد . در واقع احساساتی که دست اندرکان هستند تمامی نیرویشان از این است که احساس مشترک همه مردم اند . پس اگر اتفاقی بیافتد در چنین حالتی آن دسته از وجدانهای جریحه دار شده ، براینشان دادن همدلی خویش به یکدیگر واثبات این مطلب که در مورد خاص از موارد نابهنجار است با هم متحد نشوند ، وضع همشه به همین منوال خواهد ماند و این وجدانها سرانجام آزرده خواهند شد و بتکان در خواهند آمد . اگر توهین وارد شده اهمیت بیشتری داشته باشد ، تمامی گروهی که احساساتشان جریحه دار شده در برابر خطر یکپارچه می شوند و به اصطلاح دوباره به خودش بر می گردد . در این حالت افراد گروه دیگر فقطیه این بسنده نمی کنند که در صورت برخورد با هم تبادل نظر و احساس خویش بپردازند یا بنا بتصادف و در پی سهولت برخوردهای بهم نزدیکتر شوند ، بلکه هیجانی که بدینسان هر لحظه بیشتر می شود همه را بشدت بهم نزدیک می کند و دراندگان احساسات همانندی را در یک جای واحدی گرد می آورد . این نوع بهم بافته شدن و جمع گردیدن مادی مجموعه گروه چون ذهنی متقابل افراد نسبت بهم را بیشتر می کند . حرکات مجموعه ، گروه را آسانتر می سازد ؛ پس واکنش های عاطفی که هریک از وجدانهای فردی صحنه بروز آنهاست شرایط بسیار مساعدی برای یکی شدن دارند . پس ، آن واکنس ها هم از همسانی بهره مند هستند و ، در نتیجه طبیعی است که بهم نزدیک شوند و در هم بیامیزند و  از آمیزش آنها نتیجه ای یکسان و یگانه که جای همه آنها را خواهد گرفت پدید آمد ، نتیجه ای که دیگر نه تک تک افراد بلکه هیات اجتماعی حاصل ا زآنها کارگیری آن است»  (دورکیم ، امیل . تقسیم کار اجتماعی . ترجمه باقر پرهام . بابل . انتشارات کتابسرای بابل . 1369. صص 115-117 ).

همه اعمالی که این عواطف را جریحه درا می کنند بخودی خود خطرناک نیستند یا دست کم انقدرها که حس می شوند ، خطرناک نیستند با این همه آنچنان بیزاری ایجاد می کند که دیگر کسی به فکر دلیلش نمی افتد ؛ زیرا خاستگاه این احساسات هر چه باشد ، همینکه جزو یا از کلیت اجتماع باشند ، هر عملی که تاثیری در بر آشفته کردن آنها داشته باشد در حکم عملی است که انسجام اجتماعی را بهم میزند و جامعه را به خطر  می اندازد(همان .ص 120) .

 

مردم ایتالیا تا صبح شادی می کرند.

جام‏جهانی تمام شد. گلادیاتورها به خانه بر می‏گردند. آشیل(دل پیرو)، ویکتور(زیدان) را کشت و تروی(جام جهانی) را فتح کرد. همه چیز به نفع ایتالیا تمام شد

 

روز تکرار نشدنی

روز يكشنبه مصادف با 18 تيرماه 78 بود روزي كه بسياري از دانشجويان يا اخراج شدند يا زخمي شدند و در زندان افتادند و البته چند نفر نيز شهيد شدند . روزنامه ها را ورق مي زدم ولي تنها چيزي كه در انها نديدم اشاره به واقعه  ۸ا تيرماه۷۸ بود. انگار اصلا در تاريخ حوادث ايران روزي بنام 18 تيرماه 78 وجود ندارد . برای ادامه مطلب روی لینک ادامه کلیک کنید.

 

ادامه نوشته

آمار جرائم از زبان سردار طلایی :

فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ در روز چهارشنبه14/4/85 مهمان شورای شهر بود که در آنجا شورایی ها بر برخورد فرهنگی و بدون خشونت نیروی انتظامی با مردم و بد حجابان گلایه می کردند ولی سردار مثل هیشه جواب آنان را با لبخند زد و گفت :

بسیاری از جرائم بخاطر شرایط نامناسب محیط شهری رخ می دهد چرا که در برخی از بافت‌های مسكونی شهر تهران همچون محله «گچی‌ها» و «كام» كه دارای بافت مسكونی فشرده با خانه‌های30 الی 40 متری و اعضای 7 تا8 نفره كه عمدتا از مهاجرین هستند برای اهالی محل و دانشگاه‌های نزدیك این محله مشكلات عدیده‌ای را ایجاد كرده وتا زمانی كه بافت منطقه تغییر نكند نمی‌توان جرایم را كاهش داد.وی افزود: همچنین در پشت خیابان نواب مغازه‌های بلااستفاده‌ای وجود دارد كه تخلفاتی در این اماكن صورت می‌گیرد.

وی نبود مدیر برای كوهپایه‌های تهران را از دیگر مشكلات شهر تهران دانست و افزود: كوهپایه‌های تهران همچون دربند، ‌دركه و فرحزاد مدیر مشخصی نداشته و به همین دلیل ساخت و سازهای بی رویه در آنجا صورت گرفته و به دلیل نبود متولی مشخص، كنترل و نظارت نیز به درستی صورت نمی‌گیرد و امداد رسانی و خدمات‌رسانی نیز در این مناطق با مشكل مواجه است. بسیاری از تخلفات همچون تجاوز به عنف در پاركها انجام می‌شود، لذا هم اكنون در 25 پارك به صورت شبانه‌روزی پلیس پارك مستقر شده و نظارت نیز ادامه دارد.وی این بار با جدیت هر چه تمام تر ادامه داد:

روزانه به طور متوسط در سه ماه نخست امسال 150 سرقت خودرو، 13 دستگاه موتور، 5/3 فقره مغازه، 18 مورد منزل مورد سرقت قرار گرفته و در این مدت 2/1 قتل یعنی به عبارتی در طی سه ماه 49 مورد قتل ناشی از مسائل خانوادگی انجام شده است كه هیچ یك از این قتل‌ها نه در پی شرارت و جرایم بلكه به علت مسائل خانوادگی بوده است.سرقت به عنف(زورگیری)، اختلافات خانوادگی، مواد مخدر، جرایم اخلاقی و مسائل اجتماعی از جمله مشكلاتی است كه هم اكنون پلیس تهران با آن دست به گریبان است، از سوی دیگر در حوزه آسیب‌های اجتماعی نیز با مشكلاتی مواجه‌ایم؛ به گونه‌ای كه در سال 84 رشد طلاق 22 هزار و 495 مورد بوده است.فرمانده انتظامی تهران بزرگ حضور دوجنسیتی‌ها را  در پارک دانشجو از مشكلات دیگر شهر تهران بیان كرد و افزود: حضور این افراد در سطح شهر و برخی پاركهای تهران منجر به بروز مشكلاتی می‌شود كه باید راهكارهایی برای ساماندهی این افراد نیز اتخاذ شود.

وی از كشف 128 قبضه اسلحه در سه ماه نخست امسال خبر داد و گفت:3 هزار و 500 بانك در سطح شهر تهران موجود است كه متاسفانه از استانداردهای لازم برخوردار نیستند لذا با همكاری مسؤولان نسبت به افزایش ایمنی در بانك‌ها تلاش می‌كنیم

وی گرایش به مصرف مواد مخدر شیمیایی،‌ كودكان خیابانی، بی بند و باری و كارگران فصلی را از دیگر مشكلات و معضلات تهران دانست و افزود: حضور كارگران فصلی در سطح شهر تهران و در زیر پل‌ها مردم را نگران كرده كه باید نسبت به ساماندهی این افراد با همت شورای شهر و شهرداری توجه ویژه‌ای صورت گیرد.

کودکان کار

           

به موازات افزایش و گسترش پدیده کودکان کار در سطح جهان، بویژه در جوامع در حال توسعه و پیگیری سازمانهای بین المللی و ملی مختلف درباره این مسئله تحقیقات و مطالعات مختلفی صورت گرفته است.امروزه کار کودکان بیشتر در کشورهای در حال توسعه جهان رواج دارد، جائیکه میلیونها کودک در سنین پایینی (14-5) با هدف امرار معاش خود و خانواده خود به کار مشغول هستند. کار کودکان ممکن است شکل عادی کارمزد و در کارخانه ها، معادن، مزارع و بخشهای خدماتی را داشته باشد، و یا ممکن است بصورت آزاد و کسب و کار خیابانی باشد. کار  آنها ممکن است نیمه وقت یا تمام وقت و فصلی یا کارگر دائم باشد. ممکن است این کودکان دستمزد خود را بصورت جنسی یا پولی بگیرند، یا اساساً کارکن خانوادگی بی مزد باشند.عده ای اصلاً مزد نگیرند و تنها برای سرپناه و محلی جهت حمایت یا برای غذایی بخور و نمیر کار کنند.(ریس دانا.۱۳۸۲.ص ۲۳۲)کودکان کار شامل کودکانی است که بیش از رسیدن به سن قانونی کار تا گزیر وارد بازار کار می شوند و کار زود رس انها مانع رشد طبیعی ُ اجتماعی و روانی و جسمانی انها شده است .

کار کودکان جنبه های منفی اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی در بردارد. این کار مانع افزایش جدی مهارتها ، آموزش و دانش می شود، بهره وری افت می کند،درآمدهای بیمه اجتماعی کاهش پیدا می کند، صدمه های جانی و مالی بالا می رود، انواع آسیبهای اجتماعی شامل سوء استفاده جنسی، اعتیاد، خرده فروشی مواد مخدر،بزهکاری کودکان و نوجوانان افزایش پیدا می کند، مهاجرتها بدلیل امکان کار کردن کودکان به گونه ای زیانبار و آسیب رسان بالا می رود.

دردنیای امروز کشورهای زیادی هستند که در آنها کودکان به کار  تمام وقت یا نیمه وقت و اغلب در شرایط توانفرسا، اشتغال دارند. کودکان حقوق مشخصی د ارند و استفاده از کار کودک از نظر اخلاقی زننده و تجاوز آشکار به حقوق آنها محسوب می شود.چه بسا نتیحه کار کودک ، محرومیت از تحصیل، لطمه های اجتماعی و بیماریها و اختلال رشد جسمی وروانی می باشد.بنابراین ضرورت توجه به مسئله کار کودکان را می توان چنین بیان کرد:

الف) گسترش کار کودکان:براساس آمارهای موجود بیش از 250میلیون کودک( 14-5 ) که معمولاً زیر سن قانونی کار می کنند، در کشورهای در حال توسعه است. اگر سن پایان کودکی را براساس پیمان نامه حقوق کودک زیر 18سال در نظر بگیریم، در سال 2002 بیش از 350میلیون کودک و نوجوان به جای پرداختن به تحصیل ، کار می کنند. در ایران نیز تعداد کودکان کار به دلایل گوناگون رو به افزایش است اما آمار دقیقی در این زمینه وجود ندارد.بیش از ۲۰هزار نفر کودک کار در تهران تایید شده است. در امار تخمینی سازمان جهانی کار در سال ۱۹۹۵بیش از ۷۱/۴درصد کودکان بین ۱۰تا ۱۴ سال در ایران از لحاظ اقتصادی فعال هستند . برا ساس سرشماری سال ۱۳۷۵ بیش از ۴ درصد جمعیت شاغل کشور را گروه سنی ۱۰تا ۱۴ سال تشکیل می دهند بر اساس این همین آمار جمعیت شاغل کشور ۵/۱۴میلیون نفر بوده است که ۴ درصد آن در حدود۶۰۰ هزار نفر می شود. در سال ۱۳۷۵ خدود ۳۸۰هزار کودک در سن ۱۰تا۱۴ سال در سراسر کشور کار ثابت داشته است ( روزنامه اعتماد ملی

ب) آسیب پذیر کودکان در برابر کار: کودکان کار در شرایط بسیار نا مطلوب از نظر تغذیه، بهداشت و انجام کارهای خطرناک و حاد به سر می برند. این کودکان می توانند به راحتی بازیچه دست بزهکاران حرفه ای اعم از سارقین یا باندهای توزیع مواد مخدر، عوامل ایجاد خانه های فسادو... قرار گیرند. و همچنین عدم بهره گیری از آموزش و تحصیل علم و فن، قدرت رقابت با سایر کودکان در ایجاد یک زندگی سالم را هر جه بیشتر از این کودکان سلب می کند.

ج) تاثیرات اقتصادی – اجتماعی کار کودکان: سبب افزایش سود و انباشت سرمایه برای کسانی می شود که کودکان را مورد استثمار قرار می دهند و در نتیجه فاصله طبقاتی را در جامعه بیشتر می کند و فقر و تهیدستی را افزایش می دهد. کودکان را از دستیابی به دانش و مهارت کافی باز می دارد و در نتیجه بهره وری نیروی کار را در جامعه کاهش می دهد.آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد، بزهکاری، استثمار، تبعیض، فقرو... افزایش می یابد و در نتیجه سلامت اجتماعی را به مخاطره می اندازد و مانع پیشرفت و توسعه جامعه می گردد.(قاسم زاده .فاطمه .کار کودکان چالش ها و راهکارها)

خشونت خانوادگی

با وجود دگرگونی در ساختار خانواده و نقش های خانوادگی، بی تردید خانواده همچنان یکی از ارکان و نهادهای اصلی جامعه به شمار می رود. اهمیت خانواده از این روست که نه تنها محیط مناسبی برای همسران به شمار می آید بلکه وظیفه جامعه پذیری و تربیت نسل های آتی را نیز بر عهده دارد. به عبارتي مي‏توان گفت؛ دروني كردن ارزشها و هنجارها از خانواده آغاز مي‏گردد. وجود خانواده از آن جهت ضروري است كه شخصيت انساني زاده نمي‏شود بلكه از طريق فرايند اجتماعي شدن که بنیان و اساس  آن از خانواده است، ساخته مي‏شود، آنها كارخانه‏هايي هستند كه شخصيت انساني را توليد مي‏كنند.  ايفاي بهينه اين كاركردها نه تنها براي بقاء خانواده ضروري است بلكه براي تداوم  جامعه و انسجام اجتماعي نيز ضروري می باشد. ولی با این وجود، در حال حاضر خانواده دچار آسیب هایی نظیر: طلاق، اختلافات زناشویی، خودکشی، کودکان فراری و خشونت خانوادگی شده است.

در این میان، خشونت خانوادگی یا خشونت در حوزه خصوصی،  پدیده ای است که روابط سالم خانوادگی را که برای بقاء و تحکیم خانواده لازم و ضروری است، متزلزل ساخته و بعضاً از بین می برد. امروزه اشکال و انواع متفاوتی از خشونت خانوادگی وجود دارد که دامنه گسترده آن از نزاع بین والدین، خواهران و برادران آغاز و تا به قتل رسیدن یکی از اعضای خانواده کشیده می شود. بطور کلی انواع خشونت های خانوادگی را می توان در قالب هایی نظیر: 1- همسر آزاری، 2- فرزند آزاری،  3- والدین آزاری و4- سالمند آزاری قرار داد( صدیق،1383 ).

همچنین به نظر می رسد که در بین انواع و اقسام مختلف خشونت خانوادگی، همسر آزاری یا آزار همسر نمود بیشتری دارد و معمولاً در محیط خلوت و خصوصی خانواده به وقوع می پیوندد و در بیشتر موارد میان افرادی رخ می دهد که به سبب صمیمیت، ارتباط خونی و یا قانونی به هم پیوند خورده اند.

خشونت خانوادگی بویژه خشونت علیه زنان( همسران ) با توجه به این نکته که زنان به عنوان نیمی از جمعیت کشور نقش غیر قابل انکاری در پیشرفت و توسعه جامعه دارند. باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرند. چراکه فراگیری این قسم از خشونت در جامعه پیامدهای نامطلوب و جبران ناپذیری را بر  جای می گذارد که در ذیل به ذکر چند نمونه از آن بسنده می شود:

1- شاید بتوان مهمترین اثر نامطلوب خشونت خانوادگی بویژه همسرآزاری را خدشه وارد کردن به کرامت ذاتی و انسانی زنان دانست، چراکه اعمال خشونت علیه زنان منافی حیثیت و ارزش انسانی آنها می باشد و برخورداری زنان را از حقوق بشری و آزادی های بنیادین نقض و یا تضییع می کند و تجاوزی آشکار به بهره مندی زنان از حقوق انسانی و آزادی های اساسی محسوب می شود که بالطبع مانعی فراروی اهداف برابری، توسعه و صلح می باشد.

2- از دیگر عواقب خشونت خانوادگی بویژه همسرآزاری، ایجاد ترس و عدم امنیت در زندگی   زنان می باشد. با توجه به اینکه خشونت علیه زنان چه در حوزه خصوصی( خانواده ) و چه در حوزه عمومی( جامعه ) تجلی مناسبات نابرابر میان زنان و مردان در طول تاریخ  و در برخورداری از قدرت می باشد. به عنوان یکی از مهمترین سازوکارهایی محسوب می شود که زنان را وادار به پذیرش موقعیتی فروتر از مردان می کند. ترس از خشونت سبب می شود که زنان نتوانند مشارکت کامل،  فراگیر و همه جانبه را در زندگی اجتماعی و جامعه داشته باشند. بنابراین باتوجه به اینکه مشارکت به عنوان مهمترین وسیله توسعه به حساب می آید تا جایی که از آن به عنوان حلقه گمشده فرایند توسعه یاد می شود و با در نظر گرفتن این مسأله که بیش از نیمی از جمعیت جامعه را زنان تشکیل می دهند، بدیهی است که منزوی گردند و نسبت به جامعه و سرنوشت آن بی تفاوت و بدبین گردند و احساس کنند که عملاً و مستقیماً در توسعه و برنامه های مربوط به آن دخالت ندارند، مسلماً تعهد، دلبستگی و التزامی را نیز در قبال این برنامه ها و  اهداف توسعه اجتماعی و اقتصادی احساس نخواهند کرد، در نتیجه جامعه از مشارکت نسلی فعال و پویا محروم خواهد شد و هرگز نمی تواند قدم در راه توسعه بگذارد. لذا باید کلیه موانع فراروی برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان(از جمله خشونت علیه آنان ) را از میان برداشت. 

3- خانواده هایی که در آنها خشونت خانوادگی به وفور دیده می شود، فرزندانی مستبد، بدون اعتماد به نفس و نابهنجار پرورش می دهند و خود بزرگسالان نیز در محیط کار، رفتارهای نابهنجار اجتماعی داشته و در مقایسه با دیگران از کارایی کمتری برخوردارند که در مواردی به از کار بر کنار     شدن آنها منجر می شود. به علاوه این افراد منزوی شده و در روابط اجتماعی از خود تزلزل و عدم اطمینان نشان می دهند و تمایل بسیار زیادی به خودکشی و روی آوردن به مواد مخدر دارند.

بنابراین مطالعات اپیدمیولوژیک در این زمینه، در مورد این که چه کسانی، چگونه و با چه انگیزه و  وسیله ای مورد خشونت و آزار قرار می گیرند و عوامل مؤثر بر آن چه چیزهایی می باشند، یکی از  ضرورت های اجتناب ناپذیر برای پیشگیری و درمان این معضل اجتماعی به شمار می آید. چرا که باید دقت کرد که برای داشتن جامعه ای سالم و افرادی متعادل در جامعه، نمی توان بر روابط خشونت آمیز خانوادگی چشم بست؛ زیرا نتایج ناشی از رفتار خشونت آمیز خانوادگی بر قربانی، سبب می شود که او در روابط اجتماعی خود با دیگران رفتاری نابهنجار داشته باشد و حتی برای افرادی که از مقوله خشونت دورند و از آن ذهنیتی ندارند، مشکلاتی به وجود آورد.   

 

امنیت اجتماعی زنان

همه جوامع يكسري نيازهاي اساسي دارند كه معمولاً مشترك است. مانند غذا، خوراك، امنيت، عشق و… مسلم است كه امنيت اجتماعي هر جامعه يكي از نيازهاي اساسي مي‌باشد.  امنيت در مفهوم عيني آن اندازه‌گيري فقدان تهديد عليه  ارزشها است درمفهوم ذهني آن فقدان احساس ترس از اينكه چنين ارزشهايي مورد حمله قرار خواهد گرفت. (Moller,2000:1) و امنيت اجتماعي توانايي جامعه در دفاع از خصوصيات و ويژگيهاي اساسي خود در برابر تغييرات و تهديدات واقعي و احتمالي است. امنيت اجتماعي زماني مطرح مي‌شود كه جوامع ا حساس مي كنند هويت‌شان در خطر است. (Vucetic,2002:2)

سالانه 2 تا 4 ميليون زن مورد خشونت واقع مي‏شوند، هر زن در طول عمر خود 20 تا 30درصد احتمال دارد كه در معرض خطر خشونت قرار گيرد، از بين افراد مسن، 8/1 ميليون نفر مورد بدرفتاري قرار مي‏گيرد، سالانه 7/1 ميليون مورد سوء استفاده از كودكان گزارش مي‏شود (سازمان بهداشت جهاني، 1380، ص149)

در اكثر كشورها بيش از 20% زنان، در معرض عواقب منفي و غير ضروري ناشي از خشونت هستند.(همان،ص198)

بررسي‏هاي به عمل آمده در برخي از كشورها نشان مي‏دهد كه اين 15-10 درصد از زنان عنوان مي‏كنند كه توسط شركاي جنسي و نزديك خود، براي داشتن رابطه جنسي، تحت فشار قرار مي‏گيرند.

در نقاط مختلف دنيا بين 25-16 درصد از زنان از خشونت‏هاي جسمي توسط شركاي مذكرشان در رنج بوده و حداقل يك زن از هر پنج زن در طول زندگي خود مورد تجاوز و يا در معرض آن قرار گرفته اند.(همان،ص26)

 

سقط جنین

 

سقط جنین یکی از قدیمی ترین شیوه های جلوگیری از تولدهای ناخواسته است که در سراسر جهان صورت می گیرد و از جمله مسائلی است که در اکثر کشورهای جهان هنوز بر سر آن بحث و مناقشه وجود دارد. در ایران نیز همراه با تحولات اقتصادی، اجتماعی چند دهه اخیر استفاده از سقط جنین های ارادی در کنار روشهای دیگر جلوگیری از بارداری به طور چشم گیری افزایش یافته و سقط جنین به عنوان ابزار مکمل تنظیم خانواده در آمده است.سقط جنین یکی از پیامدهای روابط جنسی بدون برنامه ریزی است که معمولاً زنان اولین قربانیان آن هستند. ارقام مرگ زنان در اثر سقط های غیر بهداشتی بسیار بالاست. شیوع سقط جنین های ارادی میان زنان ایرانی حاکی از آن است که می توان به این پدیده به عنوان مسأله ای اجتماعی نگریست که علی رغم تحریم و منع قانونی و عرفی، زنان در برابر حاملگی های نا خواسته و بدون برنامه ریزی بدان مبادرت می ورزند وپیامدهای آن نیز شامل حال زنان می شود.

با توجه به اینکه سقط جنین ارادی آخرین وسیله پیشگیری از بارداری ناخواسته است و بیشتر کشورها منجمله ایران به نحوی با حساسیت  اجتماعی و مذهبی و موانع قانونی همرا ه می باشد از یک سو موارد تحریم و سکوت واقع شده و از سوی دیگر بر اساس داده ها و اطلاعات غیر رسمی و یا پژوهشی (تحقیق بر آورد غیر مستقیم نرخ سقط جنین عمدی در ایران به تفکیک استانها، 1383، آقایاری و مهریار) از شیوع گسترده ای برخوردار است. در این میان موانع حقوقی و قانونی مانع از انجام بسیاری از این سقط های ارادی نمی شود و زمانی که دچار حاملگی های ناخواسته شده اند متوسل کلینیک های حقوقی یا روشهای غیر بهداشتی با صرف هزینه های بسیار می گردند که در این میان خطرات بسیاری را در پیش رو خواهند داشت. طبق کار پایۀ عمل و اعلامیه پکن در چهارمین کنفرانس جهانی زن در 1994 پکن، زنان حق برخورداری از بالاترین استاندارد قابل حصول سلامت جسمی و روانی را دارا می باشند. سلامت عبارتند از حالت بهزیست کامل جسمانی، روانی و اجتماعی و لذا صرفاً به عدم بیماری یا معلولیت اطلاق نمی شود. روندی که زنان در پی روابط جنسی بی محافظ و فقدان اطلاعات و خدمات کافی می گذارنند احتمال خطر آبستنی ناخواسته را افزایش می دهد و اقدام به سقط جنین های ناایمن نیز افزایش می یابد. حقوق بشر مربوط به زنان در بر گیرندۀ حق آنها به کنترل و تصمیم گیری مسئولان راجع به اموری است که به جنسیت شان و سلامت جنسی و زاد آوری، فارغ از اجبار، تبعیض و خشونت مربوط می باشد. مناسبات برابرمیان زنان و مردان در امور روابط جنسی و زادآوری، از جمله احترام کامل به حیثیت شخص، مستلزم احترام و رضایت متقابل و مسئولیت مشترک نسبت به رفتار جنسی و پیآمد های آن است، و از طرفی سقط جنین های ناایمن جان شمار عظیمی از زنان را تهدید می کند که نشانگر مسأله ای خطیر در بهداشت عمومی است(گزارش کارپایه و اعلامیه پکن،1374).

در نتیجه آگاهی زنان از خطرات سقط جنین که مادر را تهدید می کند و آشکار سازی پیامدهای روحی و روانی و عکس العمل اجتماعی و خانوادگی نسبت به این پدیده مردان و زنان را به سوی راههای سالمتر و بی خطر تر کنترل موالید و جلوگیری از حاملگی  های ناخواسته سوق می دهد . و این مسأله را روشن می سازد که حاملگی یک امر دو سویه است و زنان تنها مسئول حاملگی های ناخواسته خود نیستند.

این عکس ها از خیابان ولیعصر گرفته شده و هر بیننده ای را به تاسف وا  می دارد . شاید شما با دیدن آن رنج بکشید ولی تنها این یک مورد نیست در بسیاری از نقاط شهر ما از این پدیده ها زیاد دیده می شود حتی در سطل زباله همسایه شما ولی خوب چه می شود کرد. و این را فکر کنید که او هم می توانست مثل من و شما زندگی کند. 

بزهکاری نوجوانان

زندگي اجتماعي انسان به وسيله قواعد يا هنجارهاي اجتماعي تنظيم مي شود. به عبارتي آنچه كه همكاري و وابستگي متقابل بشري يا نظم اجتماعي را امكان پذير مي سازد نظامي از الگوهاي رفتاري است كه همه افراد متعلق به يك فرهنگ در آن سهيمند. يعني جامعه تا زماني مي تواند به يك واحد پويا به حيات خود ادامه دهد كه همنوايي با الگوهاي مشخص صورت پذيرد.جامعه اي كه بخواهد سازمان اجتماعی اش را حفظ كند، بايد اعضايش را اجتماعي كند. هر گاه  فرايند اجتماعي شدن به درستي صورت نگيرد و فراگردهاي نظارت اجتماعي نيز قادر به ايفاي نقش خويش بطور مؤثر نباشد، جامعه با اشكالي از هنجار شكني و قانون شكني مواجه خواهد شد كه حتي ممكن است موجوديت سازمان اجتماعي ودر حدي وسيع تر، نظم اجتماعي را به خطر اندازد.

بزهكاري نوجوانان به عنوان يك رفتار غير معمول از اشكال انحرافات اجتماعي است و به خاطر نقش مؤثر جوانان در آينده ي جامعه، از اهميت  بالايي بر خوردار است.به همين دليل  توجه محققين(جامعه شناسان، جرم شناسان و روان شناسان ) را به خود جلب كرده است . در جامعه ايران رفتارهايي از قبيل دزدي، خشونت عليه افراد، تخريب، اعتياد،و انحرافات جنسي، بزهكاري هايي اند كه از نوجوانان گزارش شده است و هر سال بر تعداد اين بزهكاري ها افزوده مي شود.

در بحث بزهكاري نوجوانان دو سؤال مطرح مي شود: نوجوان كيست؟ و بزهكاري چيست؟ در پاسخ به سؤال اول عمدتاً از معيار سن استفاده مي شود. در سراسر جهان قوانيني كه به بزهكاري نوجوانان  مربوط مي شوند، يك حد سني را مشخص مي كنند. چنانچه فردي در آن محدوده ي سني نباشد ديگر رويه ها و سنجه هايي كه مربوط به بزهكاري نوجوانان  است در مورد او مصداق پيدا نمي كند. اين حد سني در كشورهاي مختلف متفاوت است. در كشورآمريكا حد سني از يك ايالت تا ايالت ديگر متفاوت است. در اروپا نيز همين گونه است. به طور مثال معيار تشخيص نوجوان در بلژيك 16 سال ودر سوئد 21 سال است. در آسيا نيز از 15 سال در برخي كشورها مثل سريلانكا، لبنان و هندوستان تا 20 سال درژاپن متغير است.

بزهكاري نوجوانان با تأثيرات منفي احساسي، فيزيكي و اقتصادي اي كه در سراسر جامعه دارد يكي از مهمترين مسائل اجتماعي جامعه ي ما است. بزهكاري در بين نوجوانان بيش از هر گروه سني ديگر خطرآفرين به نظر مي رسد چرا كه نوجوانان در سن بلوغ و جامعه پذيري هستند و امكان اصلاح برايشان وجود دارد. اهميت اين وضعيت به اندازه اي است كه اين سنين را سنين بحراني مي دانند. در ايران آمار و ارقام معتبري در مورد بزهكاري وجود ندارد اما آمارهاي موجود رشد فزاينده ي آن را در سالهاي اخير نشان مي دهد. گزارش سازمان زندانهاي ايران نشان مي دهد تعداد افراد زير 18 ساله اي كه در خرداد ماه سالهاي 76، 77 و 78 دستگير شده اند و به زندان يا كانونهاي اصلاح و تربيت تحويل گرديده اند به اين ترتيب هستند: در خرداد سال 76 جمعاً 3722 نفر زير 18 سال دستگير شدند كه 7 درصد آنان دختربودند. در سال 77 ، افراد دستگير شده ي زير 18 سال 3894 نفر بود و در سال 78 اين رقم 2521 نفربوده است.(حسيني نثار، 1383:ص2)

مطالعه ي بزهكاري نوجوانان در ايران اهميت مضاعفي دارد زيرا جامعه ي ايران از نظر ساختار جمعيتي، كشوري با جمعيت جوان است. جمعيت نوجوان 12 تا 18 ساله طبق ارقام سرشماري سال 75 چيزي در حدود 1.5 ميليون نفر يعني حدود 19 درصد جمعيت كل مي شود.بزهكاري در ميان اين جمعيت نه فقط نگراني دولتمردان بلكه نگراني اغلب خانواده ها است. لذا در اهميت مطالعه ي بزهكاري مي توان با آنتوني گيدنزهمراه شد كه اين مطالعات را يكي از جذاب ترين وظايف جامعه شناسي مي داند. (گيدنز،1374:ص130)

 

مواد مخدر

5 تیر روز جهانی مبارزه با مواد مخدر

 

اعتياد به مواد مخدر را بلاي هستي سوز نام نهاده اند ، زيرا ويرانگري حاصل از آن باعث سقوط بسياري از ارزش ها ، هنجار هاي فرهنگي اخلاقي مي شود ، سلامت جامعه را به خطر مي اندازد. اعتياد پديده اي رنج آور و دردناک براي معتاد و اطرافيانش بوده و گسترش آن زندگي اجتماعي را آسيب پذير مي سازد . و خود زمينه ساز  آسيب ها و انحرافات ديگر مي گردد ، از طرفي رشد سريع آمار معتادان در کشور بسيار نگران کننده است دو ميليون معتاد (يک ميليون و دويست هزار نفر معتاد دائمي و هشت صد هزارنفر معتاد تفنني ) رقم بسيار بالايي است .

    مهم تر از همه افزايش نگران کننده گرايش دانشجويان به مواد مخدر مي باشد . بر اساس گزارش هاي آماري سن شروع اعتياد 16 تا 20 سال براورد شده است . تحقيقات نشان مي دهد که گروه سني 15 تا 27 سال بيشترين درصد معتادان کشور را نشان مي دهد. از طرفي ديگر عواملي چون گسترش بيماري ايدز بر اثر اعتياد تزريقي ، طلاق و فروپاشي کانون گرم خانواده ، هزينه هاي هنگفت مالي و افزايش ناامني در جامعه روز به روز بر پيچيدگي و گسترش موضوع مي افزايد.

من وشما چه سهمی  در این مبارزه داریم .من وشما چه سهمی  در این مبارزه داریم ؟