بزهکاری نوجوانان
زندگي اجتماعي انسان به وسيله قواعد يا هنجارهاي اجتماعي تنظيم مي شود. به عبارتي آنچه كه همكاري و وابستگي متقابل بشري يا نظم اجتماعي را امكان پذير مي سازد نظامي از الگوهاي رفتاري است كه همه افراد متعلق به يك فرهنگ در آن سهيمند. يعني جامعه تا زماني مي تواند به يك واحد پويا به حيات خود ادامه دهد كه همنوايي با الگوهاي مشخص صورت پذيرد.جامعه اي كه بخواهد سازمان اجتماعی اش را حفظ كند، بايد اعضايش را اجتماعي كند. هر گاه فرايند اجتماعي شدن به درستي صورت نگيرد و فراگردهاي نظارت اجتماعي نيز قادر به ايفاي نقش خويش بطور مؤثر نباشد، جامعه با اشكالي از هنجار شكني و قانون شكني مواجه خواهد شد كه حتي ممكن است موجوديت سازمان اجتماعي ودر حدي وسيع تر، نظم اجتماعي را به خطر اندازد.
بزهكاري نوجوانان به عنوان يك رفتار غير معمول از اشكال انحرافات اجتماعي است و به خاطر نقش مؤثر جوانان در آينده ي جامعه، از اهميت بالايي بر خوردار است.به همين دليل توجه محققين(جامعه شناسان، جرم شناسان و روان شناسان ) را به خود جلب كرده است . در جامعه ايران رفتارهايي از قبيل دزدي، خشونت عليه افراد، تخريب، اعتياد،و انحرافات جنسي، بزهكاري هايي اند كه از نوجوانان گزارش شده است و هر سال بر تعداد اين بزهكاري ها افزوده مي شود.
در بحث بزهكاري نوجوانان دو سؤال مطرح مي شود: نوجوان كيست؟ و بزهكاري چيست؟ در پاسخ به سؤال اول عمدتاً از معيار سن استفاده مي شود. در سراسر جهان قوانيني كه به بزهكاري نوجوانان مربوط مي شوند، يك حد سني را مشخص مي كنند. چنانچه فردي در آن محدوده ي سني نباشد ديگر رويه ها و سنجه هايي كه مربوط به بزهكاري نوجوانان است در مورد او مصداق پيدا نمي كند. اين حد سني در كشورهاي مختلف متفاوت است. در كشورآمريكا حد سني از يك ايالت تا ايالت ديگر متفاوت است. در اروپا نيز همين گونه است. به طور مثال معيار تشخيص نوجوان در بلژيك 16 سال ودر سوئد 21 سال است. در آسيا نيز از 15 سال در برخي كشورها مثل سريلانكا، لبنان و هندوستان تا 20 سال درژاپن متغير است.
بزهكاري نوجوانان با تأثيرات منفي احساسي، فيزيكي و اقتصادي اي كه در سراسر جامعه دارد يكي از مهمترين مسائل اجتماعي جامعه ي ما است. بزهكاري در بين نوجوانان بيش از هر گروه سني ديگر خطرآفرين به نظر مي رسد چرا كه نوجوانان در سن بلوغ و جامعه پذيري هستند و امكان اصلاح برايشان وجود دارد. اهميت اين وضعيت به اندازه اي است كه اين سنين را سنين بحراني مي دانند. در ايران آمار و ارقام معتبري در مورد بزهكاري وجود ندارد اما آمارهاي موجود رشد فزاينده ي آن را در سالهاي اخير نشان مي دهد. گزارش سازمان زندانهاي ايران نشان مي دهد تعداد افراد زير 18 ساله اي كه در خرداد ماه سالهاي 76، 77 و 78 دستگير شده اند و به زندان يا كانونهاي اصلاح و تربيت تحويل گرديده اند به اين ترتيب هستند: در خرداد سال 76 جمعاً 3722 نفر زير 18 سال دستگير شدند كه 7 درصد آنان دختربودند. در سال 77 ، افراد دستگير شده ي زير 18 سال 3894 نفر بود و در سال 78 اين رقم 2521 نفربوده است.(حسيني نثار، 1383:ص2)
مطالعه ي بزهكاري نوجوانان در ايران اهميت مضاعفي دارد زيرا جامعه ي ايران از نظر ساختار جمعيتي، كشوري با جمعيت جوان است. جمعيت نوجوان 12 تا 18 ساله طبق ارقام سرشماري سال 75 چيزي در حدود 1.5 ميليون نفر يعني حدود 19 درصد جمعيت كل مي شود.بزهكاري در ميان اين جمعيت نه فقط نگراني دولتمردان بلكه نگراني اغلب خانواده ها است. لذا در اهميت مطالعه ي بزهكاري مي توان با آنتوني گيدنزهمراه شد كه اين مطالعات را يكي از جذاب ترين وظايف جامعه شناسي مي داند. (گيدنز،1374:ص130)