روز دانشجو روزی فراموش شده
سارتر می گوید «انسان ها در بزنگاه های انتخاب خودشان وجودشان را می آفرینند. آنجا که قرار است با یک انتخاب آینده ای شکل بگیرد، نمی توان به انتظار نشست تا آینده ما به بهترین وجه از در درآید».
پس از گدشت 50 روز از کودتای ارتشبد در 24 آبان اعلام شد که نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا از طرف آیزنهاور به ایران میآید. نیکسون به ایران میآمد تا نتایج «پیروزی سیاسی امیدبخشی را که در ایران نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادی شده است»
دانشجویان مبارز دانشگاه نیز تصمیم گرفتند که هنگام ورود نیکسون، نفرت و انزجار خود را به دستگاه کودتا نشان دهند. وقوع تظاهرات هنگام ورود نیکسون حتمی مینمود.
رژیم شاه برای مسلط شدن بر اوضاع و حفظ سلامت سفر نیکسون نیروهای نظامی خود را در دانشگاه مستقر کرد.
صبح 16 آذر، هنگام ورود به دانشگاه، دانشجویان متوجه تجهیزات فوق العاده سربازان و اوضاع غیر عادی اطراف دانشگاه شده، وقوع حادثهای را پیش بینی میکردند.دانشجویان حتی الامکان سعی میکردند که به هیچ وجه بهانهای به دست بهانه جویان ندهند. از این رو دانشجویان با کمال خونسردی و احتیاط به کلاس ها رفتند و سربازان به راهنمایی عدهای کارآگاه به راه افتادند. ساعت اول بدون حادثه مهمی گذشت و چون بهانهای به دست آنان نیامد به داخل دانشکدهها هجوم میآوردند؛ از پزشکی، داروسازی، حقوق و علوم عده زیادی را دستگیر کردند. بین دستگیر شدگان، چند استاد نیز دیده میشد که به جای دانشجو مورد حمله قرار گرفته و پس از مضروب شدن به داخل کامیون کشیده شدند؛ چون احتمال وقوع حوادث وخیمتری میرفت، لذا برای حفظ جان دانشجویان، دانشکده را تعطیل کردند و به آنها دستور دادند به خانههای خود بروند و تا اطلاع ثانوی در خانه بمانند.
دانشجویان نیز به پیروی از تصمیم اولیای دانشکده، محوطه دانشگاه را ترک میکردند ولی هنوز نیمی از دانشجویان در حال خروج بودند که ناگاه سربازان به دانشکده فنی حمله کردند.
رئیس وقت دانشگاه تهران برای اینکه جلوی ناآرامیها را بگیرد، کل دانشگاه تهران را تعطیل کرد. حضور نظامیان در صحن دانشکده فنی باعث شد که بین نظامیان و دانشجویان، زد و خورد شود. عدهای از سربازان، دانشکده فنی را به صورت کامل محاصره کرده بودند تا کسی از میدان نگریزد. آنگاه دستهای از سربازان با سر نیزه از در بزرگ دانشکده وارد شدند.
رگبار گلوله باریدن گرفت و چون دانشجویان فرصت فرار نداشتند به کلی غافل گیر شدند و در همان لحظه اول عده زیادی هدف گلوله قرار گرفتند.
مصطفی بزرگ نیا به ضرب سه گلوله از پا درآمد. مهندس مهدی شریعت رضوی که ابتدا هدف قرار گرفته به سختی مجروح شده بود و احمد قندچی حتی یک قدم هم به عقب برنداشته بود سینه اش شکافته شد .
درست روز بعد از واقعه 16 آذر، نیکسون به ایران آمد و در همان دانشگاه، در همان دانشگاهی که هنوز به خون دانشجویان بی گناه رنگین بود دکترای افتخاری حقوق دریافت کرد. صبح ورود نیکسون یکی از روزنامهها در سر مقاله خود تحت عنوان «سه قطره خون» نامه سرگشادهای به نیکسون نوشت. در این نامه سرگشاده ابتدا به سنت قدیم ما ایرانیها اشاره شده بود که «هرگاه دوستی از سفر میآید یا کسی از زیارت بازمی گردد و یا شخصیتی بزرگ وارد میشود ما ایرانیان به فراخور حال در قدم او گاوی و گوسفندی قربانی میکنیم؛ آنگاه خطاب به نیکسون گفته شده بود که «آقای نیکسون! وجود شما آن قدر گرامی و عزیز بود که در قدوم شما سه نفر از بهترین جوانان این کشور یعنی دانشجویان دانشگاه را قربانی کردند.»
امروز سالها از این قضیه می گذرد و حماسه 16 آذر 1332- نقطه ای افتخار آمیز برای جامعه دانشجویی ایران است. گرامی داشتن این روز به انحای مختلف قابل حصول است. از جمله آنها این است که فعالان در این عرصه و آحاد جامعه دانشجویی کشور با نقطه توجه قرار دادن آن حماسه و اهداف و آرمان های پدید آورندگان به بازبینی رفتار خود بپردازند تا دریابند تا چه میزان در سمت و سویی که آن حماسه رقم خورد باقی مانده اند. تحقق جامع این بازبینی، نیازمند پی بردن به حساسیتها و نیازها و اقتضائات روز جامعه است، اقتضائاتی که می طلبد تا فعال ترین قشر جامعه بر مدار آنها، رفتار خود را سامان دهد و در جستجوی پاسخگویی به انتظارات عمومی باشد.
اگر جنبش دانشجویی را در ساده ترین تعریف، حرکت، روند و جریانی بدانیم که طی آن جنبش، دانشجو خود رهبری را بر عهده گرفته و در جریان آن سعی می کند تا به مهندسی اجتماعی دست زده و یا تحولاتی را که احیانا مطلوب می داند در جامعه نهادینه سازد.
امروز، بیش از همیشه تاریخ این سرزمین، انتظار می رود که طبقه علمی و عالمان راستین و دانشجویان آگاه و آرمان خواه در صحنه حاضر باشند و نقش حساس خود را در قبال ملک و ملت ایفا نمایند. امروز نیز انتظار می رود آزادی خواهی، آزاداندیشی و عدالت طلبی در چارچوب منافع و هویت ملی، گفتمان حاکم بر فضای دانشگاه های ما باشد. هویت و گفتمان جنبش دانشجویی پیش از آنکه دشمنی یا دوستی با نظام های سیاسی باشد، در هر حال، عدالتخواهی است و انتظارات از دانشگاه و دانشجو کماکان باقی است.
اگر دانشجویان بتوانند تمامی آن کاری را که بنا بر ماهیت دانشجو بودن شان می توانند انجام دهند به سرانجام برسانند قطعاً گشایشی در برخی از گره های فرو بسته دوران ما حاصل خواهد شد. دانشجویان با متمرکز کردن تمامی هم خود برای حصول آزادی های آکادمیک، ایجاد و گسترش عرصه عمومی و خلق فضایی جهت گفت وگو میان جریانات فکری متفاوت بیش از آنچه در سراب آرزوهای بزرگ می توانند بیابند، خواهند یافت.
قشر دانشجو با روگردانی از قدرت و سوگیری به سمت عرصه عمومی می توانند نقشی زیربنایی در اداه کشور داشته و برای احقاق حقوق دیگران گامی بردارند اما مقدمه همه اینها تقویت داشته های امروزشان است.
دانشجویان باید با سرمایه گذاری روی شهامت و جسارت شان برای به چالش کشیدن اوضاع موجود سرمایه گذاری کنند. این ویژگی چه بسا با بالا رفتن سن شان کمرنگ شود اما تا زمانی که بدین اندازه است باید در مسیر صحیح ساماندهی شود آنگاه دیگر نه یأس بر کسی غلبه می کند و نه کسی به دانشجویان به چشم سربازانی آماده به خدمت خواهد نگریست.