وقتی در ایران انقلاب شد ، شيوخ خليج‌فارس چه بسيار شب‌ها كه با كابوس انقلا‌ب خوابيدند ، ترس از این انقلاب و سرایت آن به کشورهای حوزه خلیج فارس و رخ داد جنگ عراق و ایران باعث شد که كه شش دولت عرب منطقه در واكنش به خطر گسترش جنگ عراق با ايران به خاك خودشان  شورايي تشكيل دادند كه سنگ بنايش مقابله با نفوذ منطقه‌اي ايران بود.

اهداف اوليه اعضا از تشكيل اين شورا چنين بود؛ كنترل امنيت و ثبات منطقه‌اي، دور نگه‌داشتن منطقه‌خليج‌فارس از مناقشات بين‌المللي، مشاركت درخصوص از بين بردن بحران‌هاي بين‌المللي، حمايت از سازمان ملل در از بين بردن بحران‌هاي بين‌المللي و احترام به تماميت ارضي كشورهاي عضو.

نظر رسمي ايران اين بود كه بيشترين كرانه خليج‌فارس متعلق به جمهوري اسلا‌مي ايران بوده و براي اداره و دفاع از امنيت از وجود چنين ایران نمي‌توان بي‌نياز بود.

درجنگ 8 ساله بین ایران و عراق اين شورا از عراق  حمايت کرده و حتي يك‌سالي پس از پايان جنگ، از حق حاكميت عراق بر اروند رود (شط‌العرب) حمايت كرده است ، اما نکته مهم این است که اين شورا در تمام سال‌هاي موجوديت خود از ادعاي امارات عربي متحده‌در مورد مالكيت سه جزيره‌ ايراني، تنب بزرگ و كوچك و ابوموسي حمايت كرده است.

در فصلی تازه از برنامه این کشورها کلمه عربی از حاشیه های خلیج فارس به سمت کتاب ها درسی و نقشه کشیده می شود که به لوگوی رسمی شورای خودشان نام دقیق آن را به این شرح بیان می کند: "مجلس التعاون لدول الخلیج العربیه"، آنها، این عبارت را چنین ترجمه می کنند: "شورای همکاری دولت های خلیج عربی.

این در حالی است که ترجمه عبارت فوق چنین است: "شورای همکاری دولت های عربی خلیج. در واقع، "العربیه" صفتی است برای کلمه "الدول" به معنای دولت ها، زیرا در زبان عربی، برای جمع مکسر، صفت مفرد مونث به کار می رود و اگر قرار بود کلمه "العربیه" صفت برای کلمه خلیج باشد، باید به صورت "العربی" ذکر می شد.

لذا، این شورا، نام خلیج فارس را به عنوان خلیج عربی در عنوان رسمی خود به کار نبرده و فقط از عنوان عام "خلیج" استفاده کرده است.

بعد از سفر دکتر احمدی نژاد رییس جمهور اسلامی به دوحه قطر براي شركت در نشست بيست و هشتم سران شوراي همكاري خليج‌فارس نشست سران، مجددا اشغال ايران بر جزاير سه‌گانه را سند پاياني قلمداد كرد و تمام تفسیرها که قبل از آن امتیازی بر دولت نهم قلمداد می شد از رنگ باخت .

حضور رئيس‌جمهور در اين اجلا‌س  به عنوان اولین رییس جمهور ایران از آنجا مثبت ارزیابی می شود که آمريكايي‌ها به دنبال اختلا‌ف ايران و كشورهاي عربي و جلوگيري از توسعه روابط بين ايران و اين كشورها هستند و ارائه پيشنهادهاي رئيس‌جمهور در اين اجلا‌س نقطه مقابل تفرقه‌افكني آمريكا است و وزارت امور خارجه با استراتژي توسعه روابط با كشورهاي خليج فارس به دنبال تحكيم هرچه بيشتر روابط با كشورهاي حوزه خليج فارس است ، ولی این ارزیابی نباید منجر شود که هویت و موقعیت ایران اسلامی را زیر سوال ببرند. 

همین موضوع باعث شده تا علاوه بر انتقادات به رییس جمهور ، نمایندگان مجلس با طرح سوالي منوچهر متكي وزير امورخارجه را به مجلس فراخوانده‌اند تا درباره رفتار ناشايست ميزبانان رئيس‌جمهور ايران در اجلا‌س سران كشورهاي عربي خليج فارس در دوحه پاسخگو باشد.

نمايندگان در سوال خود از وزير امور خارجه پرسيده‌اند، آيا اين سفر تحت فشار نهاد رياست‌جمهوري ايران تدارك ديده شده و يا ميزبانان، مشتاق حضور رئيس‌جمهور به عنوان مقتدرترين كشور خليج فارس بوده‌اند؟ اگر ميزبانان اشتياقي براي ميزباني نداشته‌اند چرا شئون رئيس‌جمهور ايران رعايت نشده ؟ و اگر ميزبانان مشتاق رئيس‌جمهور ايران بوده‌اند چرا پيش از سفر، وزارت امور خارجه آنان را نسبت به رعايت حداقل شئون ميهمان و عدم طرح مسائلي كه خلا‌ف يك ميزباني دوستانه است متعهد نكرده است ؟ و علت سكوت رئيس‌جمهور ايران و وزارت امور خارجه نسبت به اين ادعاهاي بي‌پايه چه بوده است؟

آنچه مهم به نظر می رسد این است که رئيس جمهور مي‌باید سفر خود را به عدم تكرار ادعاي بي‌اساس دولت امارات مبني بر مالكيت بر جزاير سه‌گانه مشروط مي‌كرد و به ‌عنوان رئيس جمهور كشور بزرگ و مقتدر ايران براي سفر خود و حضور در اجلا‌س سران اين شورا شروط مناسبي را مطرح نمايد و اصل عزتمداري در سياست خارجي جمهوري اسلا‌مي ايران چنين رفتاري را طلب مي‌كند.

در آخر باید گفت شرط اول شركت در چنين كنفرانسي دعوت طرف‌هاي مقابل و رعايت ‌اولويت‌ها و پروتكل‌هاي سياسي و حيثيتي جمهوري اسلا‌مي ايران است وحضور رئيس‌جمهور در زير بيرق خليج عربي و در اجلا‌سي كه در آن عليه حقوق ايران قطعنامه‌اي صادر شده است، مانع از این نخواهد شد تا شيوخ منطقه در ارتباط با تماميت ارضي جمهوري اسلا‌مي و خصوصا جزاير سه‌گانه دخالت كنند.