ازدواج و همسان همسري
اگر بخواهيم تعريف درستي از ازدواج ارائه دهيم بايد بگوييم ازدواج بايد داراي چهار خصلت باشد ۱- ارتباط جسماني ۲- تخالف جنسي ۳- پايايي ۴- قرار داد اجتماعي.
ازدواج در زمره پيچيده ترين روابط انساني است و به درستي مي توان گفت هر يك از روابط انساني داراي ابعاد وسيع و متعددي همانند ازدواج نيست. پديده ازدواج و زناشويي آنقدر مهم است كه قرآن كريم در چندين سوره بر آن تاكيد كرده و پيامبر اكرم «ص» نصف دين را در ازدواج مي داند. و حتي آيين كاتوليسم رابطه زناشويي را گسست ناپذير مي داند و افلاطون معتقد است براي اينكه يك جمهوري خوب سازمان يابد، بايد قوانين اصلي آن جامعه قوانيني باشد كه زناشويي را سازمان مي دهند.
مذاهب و دولت ها سعي كرده اند باايجاد ممنوعيت ها، محدوديت ها و مشكلات از افزايش و آسيب هاي پديده طلاق در حد امكان بكاهند. ولي چه عواملي ممكن است پديده ازدواج را به طلاق منجر كند؟ و كدام شرايط و شيوه ها در همسر گزيني بايد انتخاب كنيم تا زندگي بهتري داشته باشيم.
افراد مايلند همسري برگزينند كه بيشتر همسان شان باشد تا ناهمسا نشان ، همساني يعني داشتن وضعيت مشترك ميان دو فرد كه آنان را بسوي يكديگر جذب مي كند و پيوند وصلت آنها را استوارتر مي سازد. و بهتر است بدانيم نا همساني ميان دو فرد سرچشمه كشمكشهاي خانوادگي است و سنت مهمترين عاملي است كه انسان را بسوي انتخاب همگونان خويش مي راند و شالوده مستحكم ازدواج هاي كم و بيش همسان را قوام مي بخشد.اما براي درك بيشتر بايد انواع همساني كه در عصر ازدواج همگون، دخيل هستند برشمرد.
۱-همسان همسري بر مبناي ويژگيهاي جغرافيايي:در واقع امكان انتخاب به معناي امكان برخورد است و نزديكي محل سكونت خود به منزله گونه اي مقدمه و زمينه اي براي وصلت است و تا برخورد صورت نگيرد انتخابي نيز در كار نيست.همجواري به عنوان يكي از اصول انتخاب اين امكان را به شما مي دهد كه با فرد دلخواه خود كه همسايه هستيد وصلت كنيد چرا كه افراد ي كه در يك محل زندگي مي كنند در بسياري از صفات و عادات همگون هستند، مثل ديدگاه مذهبي، فرهنگي و حتي اقتصادي.
۲- همسان همسري سني :همساني سني را بايد به عنوان يك ضريب مهم همسان همسري كه در جامعه باختري از اهميت والايي برخوردار است، دانست، نزديكي محل سكونت و شباهت پاره اي ويژگي هاي فيزيكي مانند رنگ پوست و اندازه قد آن چنان كافي نيستند كه دو فرد را به پيوند زناشويي وادارند، گو اينكه در اين ميان، متغيرهاي ديگر نيز وجود دارند، اما نزديكي سن يكي از بنياني ترين آنهاست، چون انتظارات شيوه نگرش اشخاص در سني مختلف فرق مي كند، لذا تفاوت وسيع سني با خود تفاوتهاي وسيع فرهنگي و جهان بيني را به همراه خواهد آورد.
شايد بپرسيد من تعداد زيادي افراد مي شناسم كه با وجود تفاوت سني، زندگي بهتري را دارند. ولي بدانيد شكاف سني به تنهايي نمي تواند عامل مهم در هم گسيختگي باشد، همچنانكه يك ميكروب «با شرايط سلامت بدن» نمي تواند ناقل بيماري باشد. خرسندي بيشتربراي اغلب زنان هنگامي حاصل مي شود كه با مردي ازدواج كنند كه پنج تا شش سال سالمند تر از ايشان باشد و براي مردان همين خرسندي هنگامي وجود دارد كه ميان صفر تا ده سال بزرگتر از همسرشان باشند چرا كه براي عده اي از افراد زمينه تسلط را فراهم مي آورد.
۳-همسان همسري از ديدگاه اجتماعي- تحصيلي:مهمترين واقعه در امر همسرگزيني، گرايش آن بسوي وصلت هاي اجتماعي همسان است و اين بدان معناست كه ما خواهان ازدواج در طبقه خويشيم، اين خواست با پاره اي معيارهاي مبهم اما كاملا واقعي بيان مي شود بسياري از افراد بويژه در شهرك هاي كوچك، مايلند از درون گروه يا فاميل خود همسر گزيني كنند تا از برون، چرا كه اگر ريشه اجتماعي زن و شوهر همگون باشد به همساني در ايدئولوژي نيز مي انجامد و اين امر به سازگاري آنها مي انجامد.
همگوني حرفه اي همسران مستلزم همتايي و تطابق سطح تحصيلات آنهاست. همسان همسري از نظر تحصيلي همه جا به نفع زن صورت مي پذيرد بدين معنا كه موجبات ارتقاي زن را فراهم مي سازد. تحصيلات همچون شاخصي در نوع فرهنگ و انديشه جهان بيني انسانهاست پس شخصيت تحصيلي به معناي تشابه ديدگاه ها نيز هست.
۴- همسان همسري از نظر امور ذهني و معنوي:زن و شوهر مي بايد پيش از آنكه به يك سطح فرهنگي نزديك نه حتي همگون نائل شوند، هر دو از سطح هوشي همانند برخوردار باشند سپس مي توان پنداشت كه از نظر هوشي همسرگزيني اجتماعي و فرهنگي در درون خود مستلزم همگوني همسران است، زناني كه شوهران خود را كم هوش تر از خويش مي دانند، خوشبختي بي رمق تر و بي جان تري از ديگران احساس مي كنند و نيز خوشبختي مردان هنگامي كاملاً تحقق خواهد يافت كه همسران خود را از نظر هوشي با خود برابر بيابند و لازم به ذكر است تمايز وسيع هوشي ميان زوجين تمايز رفتار استدلال، حتي عقايد را موجب خواهد شد.
مذهب يكي از مهم ترين جلوه هاي لطيف ذهن انسان است كه از سرچشمه هاي معنوي و الهي تغذيه مي كنند؛ زناشويي ميان زن و مردي كه مذاهب مختلف و حتي اختلافاتي در يك مذهب دارند، به دشواري هايي شخصي و خانوادگي گوناگون مي انجامد و حتي با اراده استوار نمي توان از آنها پرهيز كرد، زيرا باورهاي مذهبي هميشه و در همه جا سرچشمه بنيادين تلقيات جمعي بوده اند و البته اين تلقيات خود نمودار و نمايشگر اخلاقيات يك قوم درباره زن و مرد است.
۵- همسان همسري بر مبناي منشها: هر يك از همسران براي آن كه نيك بخت و سازگار باشند بايد به نوبه خود در حل مسائل زندگي به نوعي تبادل و تكميل متقابل اهتمام ورزند، هر كس در پي ارضاي پاره اي از اين نيازهاي شخصي است و همين نيازهاي ارضا نشده هستند كه فرد را به سوي انتخاب همسري مي رانند كه به سبب دارا بودن خصائل شخصي متفاوت، قابليت برآورده ساختن، نيازهاي وي را داشته باشد.
بسياري از صاحب نظران به لحاظ متفاوت بودن منش ها و زوج ها تأكيد مي كنند، آنها معتقدند يك فرد درون گرا بهتر مي تواند با يك فرد برون گرا زندگي كند.
فرض كنيد هر دو زوج درون گرا بوده و در كنار هم نشستند چه اتفاقي مي افتد هيچ كدام از آنها حرف نزده و خانه به محلي سرد و ساكت تبديل مي شود.
منابع :
ساروخانی، باقر (۱۳۸۱ ) جامعه شناسی خانواده، تهران، انتشارات سروش
گود، ويليام.جي (1352)خانواده و جامعه ترجمه ويدا ناصحي (بهنام)، تهران: بنگاه ترجمه و نشر كتاب.
ميشل. آندره(1352) جامعه شناسي خانواده و ازدواج، ترجمه فرنگيس اردلان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران
*چاپ شده در روزنامه همشهری سه شنبه ۲۰ دى ۱۳۸۴