نگاهي جامعه شناسانه به پديده ونداليسم
«روزگاري در سرزمينهاي واقع در ميان دو رودخانه بزرگ « اودر» و «ويستول» قومي بهنام «وندال» به پادشاهي ژانسريك يا گنسريك كه از 428 تا 477 ميلادي سلطنت را به عهده داشت، زندگي ميكردند.
وندالها كه پيش تر سرزمينهاي گل (فرانسه امروز) و اسپانيا را به تصرف خود در آورده بودند به متصرفات روم در آفريقا حمله كرده كارتاژ را گرفته و بر مديترانه مستولي گرديدند. آنان بر سر راه خود از آبادي و آباداني هر چه ديدند نابود و تاراج كرده چيزي برجاي باقي ننهادند. همين شهرت تاريخي سبب شده است كه وندالها را بعدا ونداليسم بنامند.»
امروزه اين پديده در همه جا بيداد ميكند و همه تقريبا شاهد عوارض آن هستيم. نوشتن و حكاكي بر روي ديوارهاي موسسههاي عمومي، روي صندليهاي اتوبوسهاي شهري و نوشتن انواع يادگاريها بر ديوارها و ستونهاي مكانهاي باستاني و آثار تاريخي و كتابهاي كتابخانهها، تلفنهاي عمومي و دهها موضوع مورد تخريب ديگر از جمله مقولههايي هستند كه در اثر ونداليسم متحمل خسارات ميشوند.ونداليسم يا تخريب اموال عمومي يكي از آسيبهاي بارز اجتماعي و معضلات جوامع شهري بهويژه در حاشيه آنهاست كه متأثر از رفتارهاي گروهي افراد است كه همگام با رشد و توسعه شتابزده شهر و دروني نشدن فرهنگ شهرنشيني در بين جوامع مختلف به وجود آمده است.به طور كلي اين پديده را ميتوان مانند هر مساله اجتماعي ديگر نمودي از نابساماني و عدم كاركرد صحيح برخي نهادهاي ذيربط آن مساله در جامعه دانست.
در بسياري از شهرهاي بزرگ ونداليسم بهصورت يك مشكل اجتماعي حاد مطرح است كه نه تنها سلامتي و امنيت جامعه را به مخاطره مياندازد، بلكه هزينههاي مالي زيادي را بر مسوولان شهرها وارد ميكند.
در برخي كشورها مانند ايالات متحده، كانادا، آلمان غربي، روسيه، سوئد، انگلستان، هلند، فرانسه، آلمان و استراليا،تخریب اموال از رايجترين صور رفتار بزهكارانه و ونداليستي در جامعه آنها محسوب ميشود.به نظر ميرسد علت بروز اين پديده را بايد در تحولات شهرنشيني، به هم ريختن روابط و مناسبات جمعي، بسط تمدن ماشيني، از دست رفتن زندگي ساده و مبتني بر روابط عاطفي و ترويج زندگي مبتني بر روابط رسمي و بيروح همراه با فردگرايي مفرط، رقابت سرسختانه و فردگرايي افراطي جستوجو كرد.
توسعه جامعه مدرن به ويژه شهرها و تحولاتي كه در سطح ساختارهاي اجتماعي و روابط و مناسبات جمعي در دوران جديد بهوجود آمده تمامي شئون و جنبههاي مختلف زندگي فردي و اجتماعي را متأثر ساخته و در دنياي امروز، روابط انسانها در معرض تغيير و تحول و پيچيدهتر شدن دائم و مستمر قرار دارد.
تمدن ماشيني امروز به دنبال خود توسعه شهرهاي صنعتي، ايجاد محلات پرجمعيت، تغيير زندگي ساده قديمي و تبديل آن به يك زندگي پرتجمل و پيچيده، روابط رسمي و بيروح همراه با فردگرايي مفرط، عقدههاي رواني پنهاني و آرزوهاي ناكام مانده، درماندگي، سرخوردگي، ناتواني و اجحاف را به ارمغان آورده است.
«اين جامعه پيامد ديگري نيز داشته و آن برخوردهاي عصبي روزافزون انسانها به ويژه نسل جوان در برابر واقعيات اجتماعي و نيروهاي سركوبگر بيروني است. به ويژه سرپيچي از قواعد و ارزشهاي حاكم بر روابط اجتماعي و طغيان عليه نظم دستوري جامعه و واكنش به محركهاي بيروني در فرم عكسالعملهاي منفي يكي از مهمترين و شاخصترين واكنشهاي رفتاري برخي از گروهها و افراد در جامعه امروز است.»
براساس تحقيقات انجام شده در جهان، اعمال ونداليستي بهطور وسيع توسط جوانان انجام ميشود بدون آنكه بدانند اين عمل جرم است. آنها اعمال خود را نوعي شوخي ميدانند. اين واقعيت كه اغلب در حين اعمال ونداليسم چيزي دزديده نميشود، اين مفهوم را تقويت ميكند كه آنها شيطنت ميكنند، اما بزهكار نيستند، بلكه تخريب اموال براي آنها تفريح و هيجان ميآورد و در واقع اعتراضي به موقعيت مبهم آنها در ساختار اجتماعي است كه در ايران اين موضوع بيشتر در بازي فوتبال ديده ميشود.
تجمعات تماشاگران فوتبال به خاطر عوامل مختلفي از قبيل انبوه مردم در مكانهاي خاص، تحريك احساسات از طريق رسانههاي عمومي باعث ايجاد انبوه خلق ميشود كه فضاي مناسبي براي تخليه هيجانات دروني افراد يك جامعه محسوب ميشود، و اين مقوله در جوامعي كه اكثريت آن جوان ميباشد بيشتر به چشم ميآيد؛ ولي گاه دراين بازيها تخليه هيجانات به گونهاي ديگر ظهور ميكند كه باعث هراس دولتمردان در جامعه ميشود.طرفداران هر دو تيم با داد و فرياد و با اهتزاز در آوردن پرچم سعي دارند قدرت خود را در معرض نمايش بگذارند و با شكستن شيشههاي اتومبيل و اتوبوس و چه بسا آتش زدن آنها اين اقتدار خود را دوچندان كنند. معلوم نيست اين سنت ديرينه در ميان هواداران فوتبال ريشه در كدام اعتقاد دارد.تجمع انبوه جمعيت تماشاگران از مناطق و بعضا شهرهاي مختلف كه يكديگر را نميشناسد، اهرمهاي دروني كنترل و نظارت بر رفتار را تضعيف ميكند. اين گمشدگي در انبوه خلق به فرد اجازه ميدهد تمايلات فروخورده هنجارشكنانه خود را بروز داده و دست به هركاري از جمله خشونت و تخريب اموال و امكانات عمومي بزند و اگر اين احساسات كنترل و جهتدهنده نباشند ممكن است به شورش و تظاهرات تغيير شكل دهند.