گردشها در تعطیلات سوگواری
نویسندهای، به گمانم رابرت لوئیس استیونسون، گفته است «امیدوارانه سفرکردن از رسیدن به مقصد بهتر است». البته میدانیم که او بسیار پیش از عصر تبدیل شدن سفر به «صنعت» سیاحت و گردشگری، پیدایی بزرگراههای عریض، هتلهای 5 ستاره، ویلاهای لوکس و دائر شدن صدها مهمانسرا و محل آسایش و اقامت مسافران که این روزها در نقاط پر جاذبه توریستی کشور فراهم شده، میزیسته است.
اما در این روزگار هم تنها با امید و یا به قول او امیدوارانه سفر کردن شاید بهتر از رسیدن باشد چون احتمال دارد به محض رسیدن به مقصد امید مسافر به یأس و نومیدی بدل گردد.این تجربهای است که بسیاری در ماههای تابستان در شمال ایران دارند.
در تقویم روی میزی شهروندان ایرانی، تنها روزهای سهشنبه و چهارشنبه (۱۴ خرداد ماه) در ردیف برگهای قرمز و تعطیل تقویم قرار گرفته بود، اما دستور رئیسجمهور برای اهدای مرخصی در روز پنجشنبه و حذف امتحانات دانشآموزان در این روز باعث شد که شهروندان به غیر از سه روز اول هفته گذشته، بقیه روزها در تعطیلات به سر ببرند.
همین موضوع فرصتی را فراهم آورد تا عده ای که بدنبال تعطیلات برای رفتن به مسافرت بودند، تدارک سفر را بسته و شمال که در این فصل از جاذبه بیشتری برخوردار است، بهترین گزینه برای رفتن به مسافرت انتخاب کنند. تعطیلاتی که در تقویم برای عزاداری مردم تعریف شده بود تا رفتن به گردش ...!
ولی شنیدن ترافیک 50 کیلومتری جاده قزوین و رشت باعث شد تا خیلی از این افراد که در آروزی دیدن دریا و شنا کردن در آن را داشتند، مسیر فرمان اتومبیل را چرخانده و به سمت جنوب کشور مسافرت کنند.
قزوین، قم، کاشان، اصفهان، شیراز جز گزینه هایی بودند تا خانواده های از جاده شمال برگشته یکی را انتخاب کنند، تا علاوه بر اینکه بهانه های کودکان را قطع کنند، خود نیز بتوانند از آثار باستانی آن شهر ها نیز دیدن کنند.
ولی با رسیدن به این شهر ها نیز با مهمان خانه های بدون جا و تعطیلی موزه ها و مراکز فرهنگی مواجه شدند، انگار تمامی عوامل دست به دست هم داده تا این افرادی که خواسته و نا خواسته و با تمامی مشکلات مادی مسافرت را ماندن در خانه ترجیح دادند، ناکام بگذارد و بچه ها فقط هر از گاهی از شیشه نظارگر اتومبیل ها و جاده ها باشند.
سازمان راهداری بعد از چندین سال نتوانسته آزاده راه قزوین و رشت که هر ساله شاهد آمارها تصادفات زیادی در این مسیر هست به اتمام برساند و سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گرشگری که به نوعی مردم را به مسافرت تشویق می کرد، چگونه می توانند دهها سوال این مسافرانی که در آرزوی سفر بودند، ولی ناکام از خواسته های خود به شهر خود بر می گشتند پاسخ دهند.
اینکه مقامات سازمان میراث فرهنگی و گردشگری مرتب مردم را تشویق میکنند تا از مسیرهای سنتی خارج شوند و به نقاط کمتر شناخته شده بروند در ظاهر دیدگاه درستی بهنظر میرسد به شرطی که تمهیداتی برای رفاه حال مسافر دیده باشند و به مباحث نظارتی توجه ویژه کند.
در قرن بیستویکم با پیشرفت علم و تکنولوژی امکانات رفاه بیشتر را نصیب مردمان هر دوران میکند، موزهها خصوصاً در ایران با هم ردیف با سایر ارگانها به تعطیلی کشیده می شوند و بازید کنندگان را که از هر فرصتی برای دیدن آنها استفاده می کنند، بی بهره می کند.
باید گفت مردم ایران از نظر تفریحی دارای امکانات فراوانی نیستند. موجبات فرهنگی نیز دایره این محدوده را کاهش داده است. لذا برخی شهرها و اماکن زیارتی همچون قم ومشهد شاید بهترین گزینه ها باشند؛ که همه فصول جا برای خوابیدن پیدا می شود و نه در این امکان زیارتی بر روی مسافران بسته می ماند.
شاید خود حکومت نیز بر ترافیک شدن جاده ها و بسته بودن موزه ها راضی بوده است چون همان مقدار کسایی که توانسته بودند از ترافیک سنگین جاده قزورین رشت عبور کنند در ایام عزاداری به رقص و پاکوب در داخل ماشین ها و ویلاهای شمال پرداخته بودند....با توجه به این موضوعات مطرح شده و تعطیلات ایام سوگواری ( ۱۴ خرداد رحلت امام خمینی (ره) - ۱۵ خرداد قیام خونین و شنبه شهادت حضرت فاطمه زهرا (ع) ) پس بهتر است تعطیلی در کار نباشد چون تعطیل شدن مدارس و ادارات موجب شادی و تفریح آنان می شود تا عزاداری ...!