ما خبرنگاریم
رد قلم بر صفحات كاغذ جان مي گيرد. سال ها مي گذرند و دستان ما در خاطره تحريريه چين برمي دارند و پير مي شوند. زيستن در فرآيند كاري پرپيچ و خم كه محصول نهايي آن خبر است دشوار، سخت و پيچيده است.
در منابع ادبي ما قلم در مقابل عشق است که از هم ميشکافد و نشاني از مهر و عشقورزي بر همنوع انساني است، همه اين ارزشها را بارها و بارها گفته و شنيدهايم، ولي 17 مرداد ماه تجربهاي را در مقابل چشمان جامعه بشري به نمايش گذاشته است.
ما خبرنگار هستيم وچه خوب! ما قدر مي بينيم و ارج نهاده مي شويم. چه نيك و چه رضايت بخش! شغلي داريم و طبعادرآمدي و زندگي مان را مي چرخانيم. ودیگرانی که در آروزی شغل ما و حسرت زندگي جذاب مان را. ما در متن زندگي هستيم و ديگر چه مي خواهيم؟ چه چيزي از اين بهتر كه در اين وانفساي بيكاري شغلي داريم و زندگاني جذابي. ما مردمان خوشبختي هستيم !
چه آنكه سرنوشتت با كلمه و خبر پيوندخورده است و كلمه و خبر در دنياي اطراف فضا را آنچنان در بر گرفته اند كه با هر دم و بازدم، خواسته و ناخواسته در ريه هاي همه ما جاي مي گيرند. ما خبرنگاريم. پاسداران كلام و كلمه و قلم. سپاسگزار واژه هايي كه با ضرب اهنگ بي صداي خود، دفاع از آزادي و عدالت را بر عهده گرفته اند. چه باك كه ديگران سپاسگزارمان باشند و نباشند، ياريمان كنند و نكنند.
ما خبرنگار هستيم. ما راويان جريان زندگي هستيم و از اين رو بايد در جريان زندگي باشيم. چاره اي نيست. براي آن كه روايت صحيحي از دنياي پيرامون و اتفاقات آن ارايه دهيم بايد در بطن اين حوادث باشيم. شكايتي هم از اين بابت نداريم. جريان زندگي اما اغلب اوقات آن گونه نيست كه ما دوست داريم. تلخي ها و كاستي ها بيش تر از اندازه اند.
دنيا براي ما خيلي ناامن است. بيش تر از آن چه كه تصورش را مي توان كرد و اندوهناك اين كه هر كدام از ما راوي صادق تري باشد و خبرنگار زبده تري، بيش تر در معرض خطر است. جنگ ها تمامي ندارند و آن جا هم كه جنگ نيست، ما بر سر مطالبات مردم با متجاوزان به حقوق آنها مي جنگيم. شك نكنيد كه مي جنگيم و تسليم نمي شويم. از فقر و فساد و تبعيض مي نويسيم و آرامش پوشالي جهان را بر هم مي زنيم به اين آرزو كه متجاوز خواب راحت نداشته باشد و ظالم لحظه اي نياسايد. تلاش مي كنيم جنگي درنگيرد تا مادري نگران فرزند جبهه رفته اش نباشد. ما مادر همه انسان ها هستيم و نگران آن ها. ما خبرنگار هستيم و چشمان مان با هول و هراس گوشه و كنار دنيا را مي كاود كه مبادا حقي ناحق و چشمي به ظلم، تر شود. ما عاشق هستيم; عاشق انسانيت و نمي توانيم نگرانش نباشيم ... و خاصيت عشق اين است !