پیش از این عقیده بر این بود که با ورود کشورها به دروازه های جهانی فقر از بین خواهد رفت ولی امروزه با وجود پیشرفت های چشمگیر، پدیده فقر نه تنها از بین نرفته بلکه بیشترنیز شده است، این موضوع در کشور ایران نیز بگونه ای دیگر شدت یافته و نشان از رویکردی جدید در پدیده فقر است.
افزایش مهاجرت و بیکاری و کاهش سطح اقتصادی خانوارها، مقوله ای جدیدی را برای پدیده فقر در ایران باز کرده است که به موازات آن نشان از افزایش ناامیدی زندگی و سرخودگی خیلی از شهروندان شده است.
همین اینک موضوع معیشت بخش قابل توجهی از ذهن و فکر جمعیت ایران را به خود درگیر کرده است و به همین دلیل مسئله فقر نقشی تعیین‌كننده در مباحث مرتبط با تحولات سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر ایران داشته است بگونه ای که در دوره های انتخاباتی شعار عدالت‌خواهی و رونق اقتصادی را وارد ادبیات سیاسی شده است.
بررسي هاي بانك مركزي نشان مي دهد جمعيت زير خط فقر در چند سال اخیر افزایش یافته و به موضوعی بحران تبدیل شده است.بگونه ای که خود وزیر رفاه در چند ماه گذشته نیز از اعلام میزان و تعداد فقرا در کشور ممانعت کرده است.
 بنابر گزارش «مجله تخصصي آمار بانك مركزي» كه اخيراً منتشر شده، جمعيت زير خط فقر غذايي كشور كه براساس جذب كالري تعريف مي شود، با يك درصد افزايش از 18 درصد به 19 درصد رسيده است. اين به آن معني است که به تدريج تعداد بيشتري از مردم زير خط متوسط درآمد رفته اند و به سمت پایین دهک جامعه تنزل پیدا کرده اند.
اینگونه روند رو به رشد فقر در کشور، به واقع و به دور از هرگونه بزرگ نمايي مشکلات، پديده يي نگران کننده و هراس انگيز است. مطالعات نشان مي دهد اين روند که از دو دهه قبل آغاز شده امروزه شتاب و سرعت بحران آفريني به خود گرفته است. در چنين شرايطي نه فقط حرکت به سوي توسعه پايدار و تحقق هدف هاي آن امکان پذير نيست بلکه ثبات و نظم اجتماعي نيز به شدت دستخوش مخاطره و در معرض بحران ارزيابي مي شود.
افزایش سرقت، اعتیاد، تکدی گری، اضمحلال خانواده و سن ازدواج همواره جز پیامدهای فقر در کشور ما تعریف شده اند با این حساب می توان گفت که افزایش آمار فقر نیز بر افزایش این آسیب ها  و معضلات نیز انجامیده است. این موضوع در کشوری که سرشار از منابع معدنی، نفت، گاز نیروی جوان  است، جای بسی تامل و بررسی دارد.
آنچه از گفتن این موضوعات به نظر می رسد ارائه برنامه های مدون و دقیق در مبارزه با فقر است، و هدف اصلی دولت‌ها در مبارزه با فقر فراهم آوردن شرایط یك زندگی شایسته رشد و تعالی است.
مسئله فقر در ايران از ابعاد مختلفي مورد بررسي و کنکاش قرار گرفته است. با بررسي کليه مطالعات صورت گرفته در مورد پديده فقر در ايران چه از منظر متدولوژيکي و چه از منظر کاربردي (سياست‌هاي اجرايي) مشاهده مي‌شود که علي‌رغم تمامي دستاوردهاي علمي و نظري در اين حوزه کشور ما هنوز در نوع مواجهه و حل اين معضل اقتصادي ـ اجتماعي و فرهنگي ناموفق بوده و با چالش‌هاي بسياري روبروست. فقدان يک اراده ملي برخاسته از درون دولت، ملت، بخش خصوصي و نهادهاي مدني موجب ‌گرديده است که نحوه برخورد با اين پديده، به‌دليل عدم اجماع در ميان صاحب‌نظران از فقر و به دنبال آن وجود توصيه‌ها و رهنمودهاي متفاوت و بعضاً متعارض و اتخاذ روش‌هاي ناکارآمد در رفع فقر، پيچيده‌تر شده و حل آن طولاني‌تر شود.
باید گفت تاکید و برنامه ریزی دقیق و کارشناسانه روی مسائل فرهنگی واجتماعی باعث رسيدن به توسعه و سازندگي است و رسیدن به این امر مستلزم شناسايي و اندازه گيري ميزان فقر در آن كشور يا منطقه و سپس اتخاذ راههايي براي از بين بردن آنست.
آنچه مسلم است پس از فقرزدايي، قدرت خرید، سطح رفاه، امید به زندگی افراد، افزايش مي‌يابد  ولي در صورت بي‌توجهي به فقر، مسائلی برای کشور به وجود خواهد آورد که در این مسیر برای خانواده ها و نیروی انسانی که ارکان جامعه را در دست گرفته اند، مخاطره‌آميز خواهد شد.