روز جمعه بود، و قرار بود برای دیدن فیلم اخراجی ها 2 به حوزه هنری برویم، من که طبق معمول نیمه دوم هر سال هر جمعه سرکار هستم، همان روز به خبرگزاری اومدم تا ساعت 6 با دوستان راهی تالار اندیشه شویم.

از همان ابتدا می دانستم که بخاطر تبلیغات زیاد و کنجکاوی مردم ممکن است، با ازدحام زیاد جمعیت رویرو بشویم، به همین خاطر نیم ساعت زودتر راه افتادیم تا حداقل جایی برای نشستن پیدا کنیم، به دوست بسیار خوبم که عاشق فوتبال ودبیر سرویس ورزشی هم می باشد، گفتم شرط می بندم که انتهای صف تا پل حافظ هم کشیده شده باشد. همین شد که گفته بودم.

وفتی به پل حافظ رسیدم جمعیت جوان زیادی را دیدیم که حتی انتظار وارد شدن به سالن نیز را از دست دادیم، چه رسد به صندلی برای نشستن. طبق معمول که همیشه سعی داشتیم از طریق بند (پ) وارد سالن بشیم، در ردیف های جلو، دنبال آشنایان و دوستان می گشتیم، تا بواسطه و میانجیگری آنها وارد سالن بشیم.

 بلی، چند تا از همکارهای در صف بودند، ولی به آنها قانع نشدیم و به جستجو در اول صف شدیم، از شانس خوبمان دو تا از خبرنگاران نیز در همان ابتدای صف بودند، به سمت آنها رفته و شروع به احوالپرسی کردیم، هم آنها و هم خودمان خوب می دانستیم چه می خواهیم، بنابراین در کنار آنها ایستاده و وارد حیاط حوزه هنری شدیم، یکی  از دو یعنی خانم زارع که دختری بسیار فعال  است، برادرش را معرفی کرد، برادرش نیز شبیه خودش بود انگار که  سیب را از وسط نصف کردند.

 وقتی در میان آن همه دختر، پسر و جوان که اکثرا هم دختر جوان بودند، با فشار و له شدگی وارد سالن تاریک  سینما شدیم، فیلم در حال پخش بود...

شروع به تماشای فیلم کردیم، از همان ابتدا فهمیدم که مثل اخراجی های(1) نیست، چرا که کلا در یک راستا حرکت می کرد، و آن هم ترویچ چیزی بود که از ده نمکی انتظار می رفت.

 فیلم هر چند به واسطه بازیگران محبوب و کمدین چون " عبدی، رضویان، حیایی، شریفی نیا و..... مردم را به خنده می انداخت، ولی خب از یک فیلم انتظاری بیش از این می رفت و فیلم در نهایت لو سی بود و  می دانم اگرمردم از این فیلم استقبال کردن بخاطر تبلیغات و کنجکاوی مردم بود نه جذابیت آن.

به نظرم اخراجی‌ها فیلمی بسیار سخیف و مبتذل است. دم دست‌ترین شوخی‌های اغلب وقیح و لوده پشت سر هم در سکانس‌های پی در پی ردیف شده‌اند و از قر کمر و فحش خواهر مادر و اشاره انگشت شست و ارجاع به استفراغ گرفته تا نیشخند به جلوه‌گری‌های مهمانداری که «بله» استفهامی‌اش با «بله» ایجابی عوضی گرفته می‌شود و سایر قضایا قرار است سطحی‌ترین تمایلات تماشاگر ساده پسند را ارضا کنند.

از سوی دیگر مجموعه اخراجي ها يک شادي و نشاطي را به درون مردم تزريق مي کند که به شدت به آن نياز دارند و خلاء آن را حس مي کنند. بايد به فيلم از بعد جامعه شناسي هنر و سينما هم پرداخته شود. از اين منظر اخراجي ها همساز با روح و طرز تفکر مردم است، چون ارسال کننده اين پيام به مسوولان و دولت است که هر کس که ظاهرش نشان مي دهد مذهبي است، مثلاً ريش دارد يا نوع خاصي لباس مي پوشد، لزوماً خدمتگزار به جنگ و نظام و کشور نيست.

با این حال ده نمکی را باید به خاطر  میزان هوشمندی و استعداد مسعود ده‌نمکی در شناخت مردم و این‌که در مقام فرزند زمانه خویش، توانسته مختصات حسی و فکری نیازهای جامعه را درک کند و با این تحلیل اجتماعی بالا فیلمی را بسازد که از همه اقشار اعم از تحصیل‌کرده و کم سواد و فقیر و غنی و فارس و لر و ترک به خود جذب کند و در عین حال با فروش فراوان اثرش کمکی هم به پیکره نیمه جان سینمای رنجور ما کند، ستود.

بلاخره فیلم که در آستانه تمام شدن بود، مردم یکی پس از دیگری شروع به ترک سالن سینما کردند، اولین آنها خانم قره داغی، همکار خیلی خوبمان که با شروع سرود ملی سالن را ترک کرد. البته  برخاستن او قبل از تمام شدن سرود ملی نوعی اعتراض به فیلم بود. 

در مسیر همه در مورد فیلم صحبت می کردند و از نگاههای آنها می شد فهمید، که اصلا انتظار دیدن همچین فیلمی را نداشتن. ولی نمی دانم این دوست فوتبال دوستمان از فیلم خوشش آمده بود، و تنها دلیل آن را نیز سرگرم کردن مردم و خنده دار بودن ذکر می کرد شاید صحنه های بازی فوتبال بین تیم عراق و اسیران ایرانی که تا حدی رویایی بود برای همکار فوتبال دوستمان جالب بود.

به قول خانم مراد رستمی فیلم از یک چیز رنج می برد و آن هم قوی نبودن فیلمنامه بود که نتوانست مخاطب را با حقیقت همراهی کند" آخر مگر می شود که یکدفعه خانواده های اسیران به بهانه دزدین هواپیما از اردگاه بعثی ها سر دربیاورند" و به قول آقای فرزاد حسنی که این روزها خیلی افکارش بهم ریخته به نظر می رسید« خوب است ده نمکی به جای ساختن فیلم برود مقاله هایش را بنویسد؛ چرا که فیلی با این سطح فروش باید د رراستای کمک به فرهنگ کشور باشد نه لوسی اجتماع .