این روزها شب‌هاي تهران  چهره دیگری از خود به نمایش گذاشته است. خیابانهای این شهر ديگر بدون ترافيك نيست، بویژه اینکه اگر اين روزها پس از نيمه شب قصد سفر در شهر را داشتيد حتما فكر ترافيك را بكنيد، زيرا ممكن است در خيابان‌هاي اصلي شهر بيش از سه ساعت در ترافيك گير كنيد. این ترافیک ها بخاطر تصادف و یا ساخت و ساز نیست بلکه بخاطر تب تند انتخاباتی است که طرفداران سه نامزد یعنی موسوی، کروبی و احمدی نژاد در خیابانهای منتهی به میادین اصلی این شهر در کنار هم جمع شدند تا در کنار شادی و جشن از کاندیدای مورد نظر خود حمایت کنند.

باندهاي بنفش و سبز، پوسترهاي متفاوت در دست شهرونداني كه باقي سال شايد حتي اخبار رسانه ملي را هم گوش نمي‌كنند، بالا و پايين مي‌رود.

طرفداران ميرحسين پارچه‌ها و پرچم‌هاي سبز رنگ بزرگي بلند كرده بودند و يك صدا شعار «يك يا حسين تا ميرحسين»، را سرمي‌دادند و در اين فاصله هم يك صدا سرود ياردبستاني من را سر مي‌دادند.

طرفداران كروبي نيزلابه‌لاي اتومبيل‌ها پوسترهايي با تصوير كروبي را توزيع مي‌كردند و يك صدا شعار«ما براي تغيير آمده‌ايم» را سر مي‌دادند. و طرفداران احمدی نژاد نیز با به دست گرفتن پرچم ایران در قالب تیم های مختلف بصورت کارناوال های سیاسی هم به حرکت در می آیند.

اما آن چیزی که در این بین جالب است، شباهت این موضوع با موضوع فوتبال است، که طرفداران هر تیم سعی در قدرت نمایی و چه بسا استفاده از فضای ایجاد شده برای جشن وسرور هستند.

همین فضاي انتخابي موجب شده كه اقشار و افراد خودي نشان دهند و بيم احضار و بازداشت را كمتر داشته باشند و در صورت ادامه تبدیل به موجی عظیم برای انتخابات باشد.

البته طرفداران به اصطلاح موسوی در این بین چون اکثر مردم را تشکیل می دهند، بیشتر از هر حامیان دیگری شاد و پر نشاط هستند، این هم به این دلیل است که خیلی از کسانیکه می خواهند شادی کنند در میان حامیان احمدی نژاد نمی توانند و گاهی هم دیده می شود که به رقص در خیابان می کنند. چیزی که مردم را در ساعت های نیمه شب به خیابانها می کشاند، همین جشن های خیابانی است.

در واقع مردم چون سابقه حضور در جشن های گروهی و خیابانی را ندارند، استفاده از این فرصت و همراه شدن با مردم را جز یکی از بهترین تفریحات خود تلقی می کنند، بنابراین آنان که از ساعت های کاری روزانه خسته هستند، دیدن این صحنه ها را آن هم در کنار خانواده یک فرصت تلقی می کنند که ممکن است تا چهار سال آینده شاهد این اتفاقات نباشند.

رفتاری که از جوانان بروز داده می‌شود، در واقع نوعی هیجان‌خواهی است. هیجان‌خواهی هم بیشتر خصوصیات رده سنی جوانی است، رفتارهایی که از یک فرد میانسال به هیچ‌عنوان بروز داده نمی‌شود. این نوع هیجان‌ها و رفتارهای پرشور و نشاط را در بسیاری از مواقع از جوان‌ها دیده‌ایم و نمی‌توان از آنان انتظار داشت رفتارهای انتخاباتی‌شان مانند کسانی در دو نسل قبل یا با سنی دو برابر سن آنان باشد؛ با همان ملاحظه‌کاری‌ها و دوری از این‌قبیل تجمع‌ها. با حضور دو جانبه هواداران نامزدها، دیگر هر یک از ستادها و اردوگاه‌های تبلیغاتی به‌سختی می‌تواند آن دیگری را به رعایت‌نکردن اخلاقیات مورد خواست نسل‌های پیش‌تر و همین‌طور به‌هم‌زدن نظم شهر متهم کند.

سوال این است که چگونه مي‌شود اين نقص کمبود شادی را جبران كرد. اگرچه سياست بايد پرهزينه نباشد. در عين حال نبايد يك تفنن زودگذر باشد، پس بايد امري جدي تلقي شود.