سلاحی تاثیر گذار به نام رسانه
| کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا (HASK) در لایحه بودجه سال 2010 پنتاگون برای نفوذ در ایران از طریق رسانه های ارتباط جمعی، بودجه ای به مبلغ 55 میلیون دلاری تصویب کرد. | ||||||
بودجه ای که توسط نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا برای ایران تدارک دیده شده پنج برابر بودجه ای بوده که برای براندازی کشورهای مزبور هزینه شده است. پیش از این شورای تصمیمگیری رادیو تلویزیونی آمریکا از کنگره مبلغ 699 میلیون و 500 هزار دلار را برای تحریک مردم کشورهای مستقل و مخالف سیاستهای یکجانبهگرایانه واشنگتن در سال مالی 2009 درخواست کرده است. اگر فقط به شبکه های فارسی زبان این کشورها نگاهی داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که شبکه خبری فارسی صدای آمریکا هماکنون به طور روزانه شش ساعت برنامه برای ایرانیان پخش میکند که با برنامههای مورد نیاز خود و تکرار اخبار اصلی توأم شده است و جریان تلویزیونی 24 ساعته را تأمین میکند. رادیو فردا که تمامی ساعت هفته را به پخش برنامه میپردازد به روند خود ادامه میدهد تا به ایجاد شکاف بپردازد. رادیو آزادی به زبان آذری ایران با بودجه یک میلیون و 200 هزار دلاری سعی دارد که کمبود اخبار و اطلاعات به زبان آذری را برجسته کند و شورای تصمیمگیری رادیو تلویزیونی آمریکا طرح راهاندازی برنامه رادیو یک ساعته آزادی را برای جمعیت آذری زبان ایران مطرح کرده است. این برنامه قرار است به مدت یک ساعت طی هر روز هفته پخش شود. به طور کلی رادیو و تلویزیون های بین المللی مثل بی بی سی، سی ان ان، فاکس نیوز"، "مطبوعات بین المللی چون نیوزویک، تایم، نیویورک تایمز، واشنگتن پست"، رادیو - تلویزیون های فارسی یا منطقه ای خارج از کشور چون "تلویزیون صدای امریکا، الحره، رادیو فردا، رادیوآزادی، رادیو سوا"، سایت هایی چون "روز آنلاین و گویا نیوز" و "خبرگزاری های رویترز، آسوشیتدپرس، یونایتدپرس، فرانس پرس، دپ آ" ا به عنوان رسانه تاثیر گذارتر بر روند کشورمان محسوب می شود. این همان چیزی است که مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی در گزارشی تحت عنوان تهدید نرم گزارش داده که آمریکا شیوه براندازی خود را با استفاده از سلاح های فرهنگی چون رسانه های جدید قرار داده است. در واقع پوشش خبری از رسانه ها که یقیناً در غرب هم متمرکز هستند به گونه ای است که سیطره جریان های فکری- سیاسی شان در قالب رویدادهای مختلف در فضای اطلاعاتی مردم جهان قرار می گیرد. این رسانه ها، رسالت خود را دیکته شده از سیاست های سلطه گرانه کشورهای وابسته تلقی می کنند. تکنولوژی های مدرن غربی به مقدار خیلی زیاد، با رویکردهای مختلف فرهنگی، افکار عمومی جهان را متأثر از بینش و خط مشی خود می سازند چرا که جریان اطلاعات که عموماً از سطح بالا به سطوح پایین انتقال می یابد در سطح بین الملل از کشورهای دارای پیشرفته ترین وسایل به سوی صاحبان کمترین وسایل و از کشورهای بزرگ به سوی کشورهای کوچک منتقل می شود. دلیل این امر نیز در میزان سرمایه گذاری، نیروی انسانی ماهر متکی است که این موضوع متاسفانه امروزه در آمریکا 1220 ایستگاه تلویزیونی، 9871 ایستگاه رادیویی، 482 روزنامه و 11328 مجله وجود دارد و این کشور با 6 درصد جمعیت کل جهان 75 درصد تبلیغات دنیا را انجام می دهد. البته ایالات متحده از همان دوران جنگ سرد به اهمیت صدور فرهنگ خود به جوامع مخالف به عنوان روشی برای از پای در آوردن آنها پی برده بود و در آن سالها نیز فعالیتهای گسترده ای در این راستا داشت. ارائه این آمار از لحاظ کمی بگونه است که متاسفانه از نظر کیفی هم رسانه های کشورمان توسعه ای پیدا نکرده که هیچ، مقداری هم کپی برداری انجام می شود، یعنی اصالتی که باید باشد، وجود ندارد. این همان چیزی است که آلوین تافلر آن را موج سوم نامگذاری کرده و معتقد است که جهان امروز که وارد موج سوم شده برخلاف دو دوره قبل، از ابزاری همچون رسانه ها برای تاثیر گذاری استفاده می کند. بنابراین در برابر رقبای سرسختی چون آسوشیتدپرس، فرانس پرس، بی بی سی، سی ان ان و... که کانال های ارتباطی شان به دورترین نقاط دنیا کشیده شده است اظهار وجود کردن در عالم رسانه ای برای برخی کشورهای جهان سوم، کمی مضحک به نظر می رسد. آنتونی گیدنز جامعه شناس انگلیسی به نقل از آدام اسمیت، در کتاب «جامعه شناسی» می نویسد: «تحدید استقلال کشورها از سوی ارتباطات الکترونیکی جدید در اواخر قرن بیستم می تواند از استعمار در گذشته خطرناک تر باشد». بنابراین در یک چنین محیط برانگیزنده از نظر افزایش تکنولوژی رسانه ای، با توسل به جملهای کلیشهای، باید اذعان کرد که «آینده از آن کسانی است که خود را برایش مهیا ساختهاند».کشورهای اروپایی و آمریکایی در چند سال گذشته توانستند این فضا را به نفع خود مصادره کرده و انتقال دهنده فرهنگ باشند. آنها در این راه از مطالعات مردم شناسی و مطالعات فرهنگی که شناخت فرهنگ سرزمین ها، را میسر می سازد، سود جسته و برای هر چه بهتر شدن برنامه هاو سیاست های خود از مقوله مدیریت و مهندسی فرهنگی بهره می برند. با توجه به اهمیت موضوع و قدرت ارتباطات در عصر حاضر به یقین می توان گفت که اگر نیاز به سهم تاثیر گذاری در بخش رسانه داریم و دنبال راهکاری برای کاهش دیش های ماهواره روی پشت بام هستیم، باید به رسانه ها و مهندسی آن نگاه ویژه ای داشته باشیم، چرا که این امر مهم نه تنها سدی در برابر تهاجمات بیگانگان است بلکه تلاشی به منظور اصلاح و بازآرایی فرهنگ منحصر و تحریف شده نیز به حساب می آید. | ||||||
