چكيده :

در اين مقاله با توجه به برگزاري  اجلاس اتحاد تمدنها در كشور همسايه و سخنراني سيد محمد خاتمي در اين اجلاس و هم چنين مصاحبه با شبكه خبري ااجزيره و اتفاقات و رخدادهاي اخير مبني بر برخورد تمدنها سعي شده است در ابتدا نحوه و زمينه كاريكاتورهاي موهن برانگيز در روزنامه هاي دانماركي بيان شده و سپس واكنش و رفتار شناسي مسلمانان در قبال اين موضوع توضيح داده شود ، ولي بخش مهم واصلي اين مقاله پرداختن به شكل دهي و مقايسه دو نظريه مهم در اين مورد يعني برخورد تمدنها و گفتگوهاي تمدنها از طرف دو صاحب نظر غربي و شرقي يعني هانتينگتون و محمد خاتمي است نطريات آنان به اجمال به تفسير وتحليل كشيده شده  است و در اين مورد سعي شده از نظريه پردازان مهم هم نام برده شود و در آخر نيز هدف اصلي از تعدد اديان از قول قرآن كريم و وظيفه نخبگان وعالمان ديني در قبال كاهش تنش توضيحاتي ارائه شده است .

    

نويسنده دانماركي وقتي كتابش را در مورد پيامبر اسلام (ص) تمام مي كند به دنبال كسي مي گردد كه در مورد كتابش كاريكاتور بكشد  با اينكه خيلي از كاريكاتورها از انجام اين كار استنكاف مي روند ، ولي روزنامه

 « يولاندز پوستن » وارد عمل شده و از بين چهل نفر كاريكاتوريست ، دوازده نفري كه اين موضوع را قبول كرده بودند انتخاب مي كند و سفارش كشيدن كاريكاتور با موضوع پيامبر اسلام (ص) به آنها مي كند(1)  .يكي از كاريكاتوريست دانماركي پبامبر (ص) را در هيئت خشونت آميز بن لادني ترسيم كرده بود و در واقع آنان اسلام را به عنوان يك دين خشن در بين اديان معرفي مي كردند . اين كاريكاتورها با اينكه مخالف متن 20 ميثاق بين المللي حقوقي ، مدني و سياسي و حريم مطبوعاتي است (2 ) و همراه خود قصد تحريك داشت وقتي به چاپ رسيد در وهله اول اعتراض ها بصورت پچ پچ به گوش مي رسيد و جزء عده اي از اهل قلم و خبرنگار از آن اطلاع نداشتند ، بعداً كم كم بلند و بلندتر شد ، و وقتي در پاریس روزنامه "فرانس - سوا" این کاریکاتورها را برای چاپ انتخاب کرد ،  بحراني در اروپا شكل گرفت كه خاموش كردنش رخداد اتفاقات مهمي را مي طلبيد ، چنانچه اعتراضات مسلمانان جهان شروع شد و سفيران كشورهاي اسلامي از دانمارك خارج شدند و عده اي از كشورها نيز كالاهاي دانماركي را تحريم كردند . و عده اي نيز سفارتخانه ها را به آتش كشيده و پرچم آنان را به حيوانات بستند و برخي نيز مانند تحصيلكردگان خارج  از كشور سكوت اختيار كردند ، و اين قضيه تا آنجا پيش رفت كه حتي رهبر كاتوليك هاي جهان اين اقدام را سرزنش كرد و سردبير روزنامه دانماركي مجبور به عذر خواهي از مسلمانان جهان از طريق شبكه خبري تلويزيوني الجزيره نمود ، و تا اينكه با انفجار حرمين امامان معصوم اين بحران تبخير و فرافكني شده و از شدت آن تا حدي كاسته شد .  

  بررسي رفتار شناسي اين گونه حركت ها از زمينه هاي مختلف و بويژه از بعد جامعه شناسي قابل بررسي مي باشد و مي تواند ما در بررسي ميزان باورها و انگيزه هاي گروههاي مختلف  وحدت بين آنها ياري دهد اما مهمتر ازهمه اينها كاركردهاي اين اعتراضات و نظريات مربوط به آن مي باشد .

در كاريكاتورهاي چاپ شده موجي در سراسر جهان اسلام اتفاق افتاد و توجهي به پيامبر اسلام شد كه مي توان آن را بعنوان يك امر مثبت تلقي كرد ، چرا كه تمامي مردم جهان ديدند كه مسلمانان باور و ايمان محكمي نسبت به پيامبر خود دارند ، كه از كنار آن به راحتي نمي توانند بگذرنند . چرا كه نبض هر مسلماني با ذكر محمد (ص) مي تپد . و از سوي ديگر ما واكنش هاي مختلفي را از سوي كشورهاي مسلمان ، نسبت به كاريكاتور موهن برانگيز شاهد بوديم ، با اينكه بسياري از گروهها اتفاق نظر مشتركي با هم نداشته ولي در ميان تمامي آنها ، وحدت بين شيعه و سني از همه بيشتر خود را به نمايش گذاشته بود و آنان نشان دادند توهين به يگانه پيامبر پيامبر اسلام چيزي نيست كه به خاطر آن نتوان اين اختلافات را كنار گذاشت .

به اعتقاد برخي از انديشمندان ، وقتي كشورهاي غربي درصدد باشند كه اسلام را بصورت منفي معرفي كنند ، آنها براي نشان دادن رفتار مسلمانان سعي مي كنند از پديده هاي تحريك پذير آميز افكار عمومي استفاده كنند ، تا با واكنش دادن آنها هم واكنس مسلمانان را ارزيابي كنند و هم ادعاي خود را مبني بر خشونت طلب بودن مسلمانان نشان دهند ، در ست است كه كار يكاتورهاي حضرت مسيح و نوح در ميان مردم كشورهاي اروپايي جا افتاده و مردم كشورهاي اروپايي اينگونه حركت ها را هضم كرده اند، ولي نماد و انديشه پيامبران و امامان آنقدر براي ما مسلمانان با ارزش مي باشد كه آنها جزيي از زندگي و فرهنگ ما شده اند اما در كنار همه اتفاقات صورت گرفته ، اينگونه حركت ها  فرصتي براي كشورهاي غربي بود تا ميزان همبستگي ميان مسلمانان را بررسي كنند ، و بدانند تا در برنامه هاي آتي خود براي مسلمانان شتاب زده وارد عمل نشوند چرا كه ممكن است عواقب جبران ناپذيري براي آنها بوجود آورد.

  در دانمارك وقتي« فلمينگ رز»  آن كاريكاتور احمقانه را به چاب رسانيد ، اعلام كرد ما شاهد برخورد تمدن ها بين بين دموكراسي سكولار غربي و جوامع اسلامي هستيم. اين سخن وي ياد آور جنگهاي صليبي ميان دولتهاي اسلامي و مسيحي و هجوم سپاه دولت عثماني تا دروازه‌هاي شهر وين مي باشد.

"رز"  در پی دیدار با " دانیل پایپس" مقاله ای مثبت درباره وی ، يعني کسی که گروههای مبارز اسلامی را با فاشیسم و کمونیسم مقایسه می کند به رشته تحلیل درآورد ، تا بتواند اندیشه های خود را در قالب برخورد تمدن ها در سطح اروپا تبلیغ کند(3) نظريه ايكه درابتدا توسط« ساموئل‌ هانتينگتون samuel . hantingtion

»  مطرح شد.

  • برخوردتمدنها

در فاصله زماني ميان سالهاي 1980 تا 1993، تئوري‌هاي «پايان تاريخ»، «موج سوم» و «برخورد تمدن‌ها» توسط نظريه‌پردازاني چون «فرانسيس فوکوياما»، «الوين تافلر» و «ساموئل‌ هانتينگتون» مطرح گرديد و مورد استقبال اين گروه از سياستمداران و حاکمان اروپايي وآمريکايي قرار گرفت.دکتر ساموئل ‌هانتينگتون (استاد دانشگاه‌هاروارد در آمريکاو ريس موسسه مطالعات استراتژيك آمريكا با نامolin ) در سال 1992 ميلادي نظريه «برخورد تمدّن‌ها» (The Clash of Civilizations) را ارائه داد و مقاله او در تابستان سال 1993 در مجله Foreign affairs در ايالات متحده آمريکا منتشر گرديد.او تمدنها را به تقليد از «توين بي» بر اساس گرايشهاي ديني و فرهنگي به شرح زير تقسيم کرده است:تمدن غربي مسيحي، تمدن اسلامي، تمدن کنفوسيوسي، تمدن ارتدوکسي اسلاو، تمدن ژاپني، تمدن هندي، تمدن آمريکاي لاتين، و تمدن آفريقايي. وي تصريح مي كند خطوط گسل موجود بين تمدنها امروز جايگزين مرزهاي سياسي و ايدئولوژيك دوران جنگ سرد شده است به نظر او تجديد حيات مذهبي وسيله اي براي پر كردن «خلاء هويت » در حال رشد است.
هانتينگتون، قرن بيست و يکم را قرن برخورد تمدن غربي با تمدن اسلامي و تمدن کنفوسيوسي برشمرد و به سران کشورهاي اروپايي و آمريکا هشدار داد تا آمادگي لازم را براي چالش با اين دو تمدن داشته باشند. وي همچنين توصيه کرد که بايد از اتحاد ميان دو تمدن اسلامي و کنفوسيوسي جلو گيري بعمل آيد.
نامبرده همچنين در مصاحبه اي ديگر با محدود توصيف کردن حادثه 11 سپتامبر مي‌گويد: «يک برخورد جهاني واقعي (ميان جهان اسلام و تمدن غرب) تنها در صورتي اتفاق خواهد افتاد که دولتها و جوامع اسلامي در کنار بن‌لادن قرارگيرند. در پرتو مطالعه‌اي جامع در اين زمينه، به خوبي روشن مي‌گردد که آن گروه از سياستمداران و حاکمان غربي که به نوع دوم از ديدگاه ياد شده در اين مقاله معتقد هستند، در صدد ايجاد تنش گسترده‌اي در سطح دولت‌ها و ملت‌هاي اسلامي از يک سو، و جهان غرب از سويي ديگر مي‌باشند.(4)

ايده راهبردي برخورد تمدنها با هدف توصيه و رهنمود به سردمداران و دولتمردان تمدنهاي خودي براي تنظيم سياست هاي مناسب به منظور حفظ و تضمين سيطره جهاني خويش بر ملل ديگر بود ،  تئوري او به مثابه انگاره جديدي براي تبيين مناسبات جهاني پس از فروپاشي شوروي و براي دوره اي كه تييين دو قطيي شرق ، غرب و شمال ، جنوب و نظريه سه جهان از رده خارج شده بود ، مطرح گرديد ، اين نظريه از معدود نظرياتي است كه از سرعت انتشار غير قابل انتظاري برخورد بوده است ، استقبال شايان از اين نظريه لااقل در گام نخست مويد اين امر است كه طرح آن بسيار موقع شناسانه و در زمان وشرايط مساعدي كه جهان در خلاء ناشي از فقدان يك پاردايم مناسب براي توجيه اوضاع مناسب جهاني به سر مي برد ارائه گرديد(5) .

هانتيتگتون كشورهاي غربي را به وحدت و انسجام دروني تمدن خودي ترغيب كرده تا از مناقشات غرعي دروني كه موجب تضعيف موضعشان در برابر تمدنهاي ديگر باشد ، بكاهد ، او معتقد است براي اينكه غرب از منازعات تمدني آينده سربلند و پيروز بيرون آيد ، علاوه بر فرو نشاندن مناقشات دروني بايد از يكسو تمدنهاي غربي را باخود همراه كرده و از سوي ديگر از نزديكي و اتحاد تمدنهاي رقيب ، مخصو صاً اسلامي وكنفسيوسي به هر طريق ممكن جلوگيري كرد ، وي به اجمال و گذرا به امكان همزيستي تمدني از طريق پديد آمدن درك متقابل اشاره كرده ، ولي اين اشارات آنچنان بي رمق است كه با بقيه متن ناهمخواني داشته و  كمتر توجهي را بر مي انگيزد.

  • گفتگوي تمدنها

در قرو ن گذشته پاراديم حاكم بر روابط بين تمدني ، پارادايم  نزاع و ستيز بود ، كه در اين گونه تفسير، تمدنها ، در مسابقه اي خونبار جد و جهد مي نمايند كه گوي سبقت از هم بريابند و دائماً در تلاشند كه بر ديگري سيطره يابند و به سلطه پذيران تفهيم نمايند كه كه نژاد آنها برتر و زبانشان كاملتر و فرهنگشان غني تر ، دين و مذهب و فرقشان حق برتر و مسلم مي باشد در چنين فضايي مسلماً جهان سرشار از خشونت توام با اضطراب خواهد بود (6) كه براي رهايي از اين امر بايد به گفتگوي متقابل در فضاي منطقي نشست. گفت وگو يا ديالوگ به معناي پرسش و پاسخ و تبادل سخن است ، در هر گفت و گوي عميق مي توان به نوعي منتظر بروز خلاقيت ها و ظهور روح انساني بود. گفت و شنود ، كنس متقابلي توام با عقلانيتي است كه طي آن معاني روشن و مفاهيم ، بارور مي گردند و انديشه ها تعالي مي يابند. بنابراين با توجه به وجود تكثر فرهنگ ها و تمدنها به مفهوم عام و تعداد اديان و مذاهب و احتمال منازعات و تنش هاي موجود سطوح مختلف جهان ، ضرورت پاراديم گفت و گوي تمدنها براي رسيدن به يك انسجام نسبي در بين جهانيان به منظور توليد انديشه هاي نو ، بيشتر از هر زمان ديگري حس مي شود. چراكه تكثر اديان و فرق آراء آنها و سپري شدن حاكميت مطلق ديني در قرون وسطي و به تبع آن بيگانگي آدميان با دين و با توجه به پيشينه تاريخي آن و ترويج روحيه اومانيستي به نظر مي رسد كه بشرامروزي اكنون در خلاء عظيمي بسر مي برد و دچار بحران سردر گمي عجيبي شده است و آن چيزي نيست جزء خلاء معنويت كه جهان معاصر از آن رنج مي برد(7).

" الوين تافلر"معتقد است جامعه انساني با تكيه بر دانايي مي تواند ، انساني تر زندگي كند و آرمان صلح و رفاه وعدالت و خرد را تحقق بخشد ،  و وي دنياي آينده را دنياي پر از خصومت و كينه توزي مي داند .

او معتقد است براي براي حصول و كسب دانايي چاره اي جز تبادل افكار و كنش متقابل نيست ، و ادامه مي دهد پاره اي از كشورهاي غير پيشرفته به دليل برخورداري از تمدنها و فرهنگ هاي كهن و نيز ميراث غني ادبي، فرهنگي و ديني بايد در جهت آرمانهاي والايي انسان نقش فعال داشته باشند ، ولي اين ايفاي نقش جزء از طريق رسانه ها امكان پذير نيست(8).

خانم پرفسور" آنه ماري شيمل"  اسلام شناس و عارف شهير آلماني با نفي كار سلمان رشدي خطر آسيب پذيري فهم مسالمت آميز دو جهان مسيحي و اسلامي را از يكديگر گوشزد مي كند ، و براي آگاهي مسلمانان در برابر غرب تاكيد كرده و ايجاد گفتگو را يكي از ابزارها معرفي مي كند . البته مسلمانان در زمينه گفتگو بين اديان هميشه پيشقدم از بقيه بوده اند و تاسيس و ايجاد دارالتقريب  در زمينه ايجاد گفتگوي بين الفراق در زمانهاي گذشته ، دليلي بر اين ادعاست . عالمان و نخبگان ديني  از طريق كوشش ها و با ايجاد فضاي سالم گفتگو مي توانند به هدايت جريانات اجتماعي و سياسي در راستاي كاهش تنش وتقويت و پايداري صلح بپردازند و تعدد اديان را دليلي بر رخداد اختلافات نبينند ، چرا كه خدواند در سوره هاي مائد آيه 54 و سوره هود آيه  118 بر وجود تعدد اديان و حتي اقوام تاكيد كرده و ايجاد تنوع و پاسخگويي به تمامي نيارهاي انسان را دليلي ير آن مي شمارد و در كلام آخر  به ياد داشته باشيم در گفتگوي بين الاديان و بين المذاهب اگر به دين بعنوان يك كليت متصل و نه منفصل بنگريم و تطور تاريخي آن را مورد مداقه قرار دهيم و منشاء واقعي آن را جويا شويم ، مسلماً متوجه خواهيم شد كه واقعيت كنوني دين با حقيقت آن فاصله زيادي دارد.

جنگ هفتاد و دو  ملت همه را عذر بنه                       چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند

 

 منابع:

1.  مهاجراني ، عطاالله . در توهين به پيامبر تساهل دارد . روزنامه شرق . شماره 707. ص 6

2.  معتمد نژاد ، كاظم . حقوق مطبوعات .جلد اول . تهران . وزارت فرهنگ وارشاد .1367. ص 269

3.  مبلغین صهیونیست برخورد تمدن ها ؛ گردانندگان اصلی بحران کاریکاتورها . خبرگزاري مهر ، 24/11/84

4.  حسيني نسب، سيدرضا. مسلمانان در دام جنگ تمدن‌ها نيفتند. سايت بازتاب29 /11/ 1384

5.  تافلر ، الوين و تافلر ، هايدي . بسوي تمدن جديد . ترجمه محمد رضا جعفري . تهران . نشر سميمرغ .1376. ص9

6.  خاتمي ، سيد محمد . گفتگوي تمدنها ، انتشارات طرح نو . 1380. ص7

7.  همان .ص74

8.  تافلر ، الوين و تافلر هايدي . جنگ و ضد جنگ . ترجمه شهيند دوخت خوارزمي . تهران . نشر سيمرغ . 1376. ص166