ازدواج پيوندي بين دو جنس مخالف است، به شرط قرارداد اجتماعي كه براي مشروعيت بخشيدن به‌اين روابط جسماني‌ ايجاد مي‌شود.>1

اين پديده اجتماعي شديداً تحت تاثير اوضاع اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جامعه بوده و افزايش و كاهش، ميزان، نوع و عوامل موثر بر آن ارتباطي تنگاتنگ با شرايط جامعه دارد و با توجه به‌ اينكه در يك ساخت اجتماع شكل گرفته يك نماد اجتماعي محسوب شده و در خود نابساماني‌ها و به طور كل ويژگي‌هاي جامعه را منعكس مي‌سازد.

 

دوران نامزدي علا‌وه بر‌ اينكه يكي از مقوله‌هاي ازدواج است يكي از شيرين‌ترين و ماندگارترين دوره‌هاي زندگي هر انساني نيز محسوب مي‌شود كه زمينه شناخت بيشتر افراد را از يكديگر فراهم مي‌آورد. در همين دوره بسياري از زوجين به خاطر شناختي كه از همديگر پيدا مي‌كنند، تصميم به جدايي مي‌گيرند كه به اصطلا‌ح آن را طلا‌ق مي‌ناميم.اين پديده ثبات و آرامش را از خانواده‌ها گرفته و به‌جاي آن بحران‌هاي روحي و رواني را جايگزين مي‌كند.

 

پديده طلا‌ق به‌ويژه در دوران نامزدي از عمده مسائلي است كه ثبات يك واحد اجتماعي را تهديد مي‌كند، زيرا ناسازگاري‌هاي دو نفر را نشان مي‌دهد كه در تشكيل خانواده به خاطر عدم سازگاري با يكديگر تصميم به جدايي مي‌گيرند ‌اين پديده از آن جهت اهميت دارد كه هر روز بر آمار متقاضيان طلا‌ق افزوده مي‌شود و سن طلا‌ق نيز به موازات آن در حال كاهش است.

 

در عصر حاضر و به‌ويژه در بين اقشار جوان اين پديده با نوع و قالب ديگري ظهور پيدا كرده است كه در آن زوجين قبل از تشكيل زندگي مشترك كه بيشتر عوامل فرهنگي و اجتماعي در آن دخيل هستند، از هم دلزده شده و همديگر را ترك مي‌كنند؛ شايد يكي از‌ اين عواملي كه در رخ‌داد‌ اين پديده از سهم بيشتري برخوردار باشد نوع همسرگزيني است.

 

همسرگزيني به‌عنوان سنگ بناي اوليه تشكيل خانواده تحت‌تأثير تغيير و تحولا‌ت ساختار فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي پيرامون خود بوده و جامعه در حال گذار ما از نظر فرهنگي در حال تغيير سريع از معيار‌هاي سنتي به مدرن است كه پيامدهاي ناگواري مثل طلا‌ق را در سنين پايين بر جا مي‌گذارد.

 

معيارهاي مناسب همسر گزيني تا حدي مي‌تواند از تشديد پديده طلا‌ق جلوگيري كرده به استحكام و پايداري خانواده كمك كند گرچه در روند انتخاب همسر شاخص‌ها و عوامل پيچيده‌اي دخالت دارند كه كشف و مطالعه همه آنان مشكل است، اما مي‌توان گفت كه بخشي از‌ اين جريان آگاهانه و عقلا‌ني و بخشي ديگر ناخودآگاه و مبتني بر احساسات است.

 

همراه با ‌اين تحولا‌ت، اهميت معيار عشق و علا‌قه بين طرفين ازدواج افزايش يافته است و <چنين به‌نظر مي‌رسد كه امروزه ازدواج از قيد و بند خانواده‌رها شده،‌ اندك‌اندك برخي از قيود اجتماعي نيز كنار مي‌رود و به صورت آشكار و پنهان تنها بر عشق و علا‌قه و اميال زوج تاكيد مي‌شود.>2

<آنان كه در همسرگزيني فقط به توسن علا‌ئق مجال دهند، به زودي با سرماي سخت زمستان واقعيت مواجه شده و خواهند لرزيد، نيز آنان كه ازدواج را به عنوان يك سود يا كسب و يا به طور كلي از زواياي مسايل مادي ديدند، سخت در اشتباهند.>3

 

<گر چه عاشق شدن و همسرگزيني از احساسات و عواطف عام انساني ناشي مي‌شود و براي زن و مردي كه به هم دلبستگي دارند كاملا‌ طبيعي است كه بخواهند زندگي مشتركي را آغاز كنند ولي درواقع عاشق شدن تجربه‌اي نيست كه اكثر انسان‌ها داشته باشند و به ندرت با ازدواج مربوط است. مفهوم عشق رمانتيك تا پيش از دوران اخير در غرب رواج نيافته بود و در اكثر فرهنگ‌هاي ديگر هرگز وجود نداشته است. تنها در دوران نوين است كه عشق، ازدواج در پيوند نزديك با يكديگر در نظر گرفته مي‌شوند.گاهي ممكن بود كه زن و شوهر بعد از ازدواج ياران نزديك يكديگر شوند، اما‌ اين امر بيشتر بعد از ازدواج رخ مي‌داد نه پيش از آن.>4

 

زندگي زوجين در آغاز ازدواج معمولا‌ همراه‌ با صلح و دوستي و آرامش است، ليكن هفته‌ها و ماه‌هاي بعد، گاه برخوردها، حسابرسي‌ها‌ و ستيزه‌ها شروع مي‌شود و مسائل و مشكلا‌ت يك به يك بروز مي‌كنند.

 

عوامل رخداد در ‌اين پديده اجتماعي

 

طلا‌ق در دوره نامزدي به‌عنوان يك مساله اجتماعي هم از ساخت اجتماعي و هم از خصوصيات فردي زوجين متاثر مي‌شود درخصوص عوامل منجر به طلا‌ق، با مرور منابع راجع به طلا‌ق مي‌توان به‌ اين نتيجه دست يافت كه شبكه‌اي از علت‌هاي به هم پيوسته، گرداگرد طلا‌ق را فرا گرفته و بر آن تاثير مي‌گذارد كه نقش و اهميت آنها در جوامع و فرهنگ‌هاي مختلف متفاوت است، اما مي‌توان گفت اين نوع طلا‌ق در كشور ما به دلا‌يلي چند، روبه افزايش است:

 

1-نداشتن شناخت كافي زوجين از يكديگر ‌

2-دخالت خانواده‌ها در زندگي زوجين ‌

3-ازدواج در سنين پايين ‌

4-روحيه فردگرايي و كمرنگ شدن زشتي طلا‌ق در جامعه

 

دخالت خانواده‌ها در زندگي زوجين

 

نگاهي به تاريخ اجتماعي نشان مي‌دهد كه در جوامع سنتي همسرگزيني عمدتاً مبتني بر خانواده گسترده بوده‌است. خانواده گسترده يك واحد توليدي - مصرفي است كه حداقل سه نسل را دربر مي‌گيرد.‌ اين نوع خانواده وظايف و كاركردهاي متعددي داشته است،از جمله كاركرد اقتصادي، بهداشتي، آموزشي، نگهداري از سالخوردگان و... يكي از كاركردهاي‌ اين نوع خانواده انتخاب همسر براي فرزندان بوده است تا جايي‌كه در بعضي از كشورها مثل هندوستان خانواده‌ها نوزادان در سنين پايين را به عقد هم در مي‌آوردند، در‌ اين جوامع كه < ازدواج توسط والدين تنظيم مي‌شود، كاركرد مهم مناسك ازدواج به همان‌اندازه كه پيوند بين دو نفر است پيوند بين دو خانواده نيز هست، بنابراين والدين دخالت زيادي در ازدواج دارند.>5

در ازدواج‌هاي‌ ايراني، نقش پدر و مادر به ويژه در مقايسه با كشور‌هاي صنعتي بيشتر به چشم مي‌خورد و يكي از كاركردهاي خانواده‌ها گزينش همسر براي فرزندانشان است‌، اما اگر خانواده‌ها از ازدواج آنها ناخشنود باشند ممكن است، پيوند آنها را به طلا‌ق بكشانند. در ‌اينگونه موارد با توجه به ساخت فرهنگي و اجتماعي جامعه‌ ايران، بيشتر پيامدها و عواقب منفي طلا‌ق، گريبانگير دختران شده و آنان شانس ازدواج مجدد را از دست مي‌دهند.شايد يكي از دلا‌يل افزايش‌ اين نوع طلا‌ق عدم شناخت زوجين از يكديگر باشد ولي شواهد و آمار موجود نشان مي‌دهد‌ اين پديده در ميان خويشاوندان درجه يك نيز ديده مي‌شود و در‌ اين نوع، دخالت‌هاي بيش از حد خانواده‌ها در زندگي زوجين يكي از مهمترين دلا‌يل طلا‌ق است و هر‌گونه اختلا‌ف جزئي و تعارض در انتظارات،‌ موجب مي‌شود فضايي نامساعد و كينه توزانه بين دو خانواده به وجود آمده وهمين امر باعت تشديد اختلا‌ف زوجين شود.

 

<به طور معمول مشخص كردن انتظارها در روابط، باعث معين شدن وظايف و حدود روابط افراد مي‌شود، در خانواده‌هايي كه انتظارهاي‌ متقابل زوجين مشخص نشده است، روابط آسيب پذيراست و زوجين دقيقاً نمي دانند نسبت‌ به يكديگر چه وظايفي به عهده دارند.در هر صورت تفاوت و تعارض در انتظارات‌ موجب مي‌شود فضايي نامساعد و كينه‌توزانه به وجود‌ آيد> 6 خانواده‌ها اگر مخالف ازدواج بوده باشند بر ‌اين اختلا‌فات دامن‌زده و چون ناراضي هستند، حرف از جدايي را پيش مي‌كشند و ذهن زوجين را آماده پذيرش مي‌كنند و چون جوان بر اثر مشكلا‌ت به‌وجود آمده و فشارهاي رواني قدرت فكر كردن را از دست داده است، حرف آنان را مي‌پذيرد. در ‌اين بين زوج‌هاي موفق كساني هستند كه در صدد ارضاي نيازهاي همسر خود‌ باشند. بنابراين هر زن يا مردي وظيفه دارد نيازهاي جسمي و روحي همسرش را بشناسد و‌ در مقام ارضاي آنها برآيد.‌ ارضاي نيازها به طريق درست و مطلوب به رشد همه جانبه و‌ ايجاد امنيت رواني زوجين منجر شده و در نتيجه مي‌تواند سلا‌مت و آسايش زندگي‌ آينده آنان را تأمين كند.

 

ازدواج در سنين پايين

 

همانطور كه پيش از‌ اين اشاره كرديم در نظام ماقبل صنعتي شدن اغلب اوقات پدر و مادر براي فرزندان خود همسر انتخاب مي‌كردند بنابراين در‌ اين نظام سنتي نوجوان تقريبا فرصتي براي عاشق شدن نداشت و اگر هم عاشق مي‌شد هيچ راهي براي فرار از سنت خانوادگي نداشت زندگي با شوهر، قبل از آمادگي براي روابط جنسي سبب مي‌شد كه دختر غالب اوقات عاشق همان مردي شود كه شوهرش بود بنابراين در ‌اين جوامع <انتخاب همسر نه بر اساس ميل و علا‌قه دو طرف به ازدواج بلكه به دليل جبر اجتماعي صورت مي‌گرفت> 7

 

اما در عصر حاضر آزادي در انتخاب، يكي از ويژگي‌هاي جامعه صنعتي شده و رسانه‌هاي گروهي با آگاهي دادن، تاثير مهمي بر پايين آوردن سن بلوغ دارند. اين صفت باعث مي‌شودكه محدوده انتخاب فرد گسترده شده و معيارهاي ازدواج بر اساس ارزش‌هاي نوين مثل عشق رمانتيك طراحي شود.

 

تحقيقات نشان مي‌دهد كه دختران كم و سن‌وسال غالباً بدون توجه به تمامي عوامل موثر بر ازدواج و تنها تحت‌تاثير يك يا چند عامل، علا‌قه خود را به پسر يا مردي خاص اظهار مي‌دارند، ولي بعد از مدتي تازه مي‌فهمند كه چه اشتباه بزرگي كرده‌اند. اگر عشق مهمترين ويژگي يك ازدواج شمرده شود چه بسا اگر زوج‌ها از مدار عشق خارج شوند چيزي براي باهم نگه داشتن آنها وجود ندارد. چنين برداشتي از ازدواج به خودي خود به طلا‌ق و جدايي منجر مي‌شود؛ زيرا باتوجه به پاپداري و گذرا بودن احساسات عاشقانه، افراد به همان سرعتي كه درگير روابط عاشقانه مي‌شوند به همان شدت نيز ممكن است از‌ اين رابطه خارج شوند.

 

ازدواج زودهنگام يا ازدواج در سنين پايين‌تر عملي است كه با تحت تاثير قرار دادن زندگي فرد به انحاي مختلف باعث عدم شناخت مناسب از همسر مي‌شود. بايد گفت <توانايي> در< دانايي> است. برايازدواج و زندگي مشترك موفق، كسب دانايي‌ لا‌زم است و مانند هر امر ديگري بايد مهارت‌هاي مربوط به آن را كسب كرد و در‌ فرآيند زندگي مشترك به كار برد.‌ مهمترين عاملي كه موجب آسيب پذيري ازدواج مي‌شود،‌ عدم آگاهي به اصول زندگي مشترك و انحراف از هدف‌هاي ازدواج است كه مهمترين ويژگي افراد ازدواج كرده در سنين كم است. از سوي ديگر افزايش سن ازدواج به افزايش سرمايه‌هاي انساني منجر مي‌شود و فرد با ديدي بازتر و آگاهانه‌تر همسر خود را انتخاب مي‌كند، مي‌توان گفت كه ‌اين تاخير در ازدواج نقش مثبتي در زندگي فرد داشته و فرد با ديد بازتري همسر‌ آينده خود را انتخاب مي‌كند، ولي در بسياري از مواقع بالا‌ رفتن بيش از حد سن ازدواج مي‌تواند باعث سرخوردگي‌هاي عاطفي و رواني در فرد شود كه حتي توانمندي‌هاي فردي هم نمي‌تواند‌ اين سرخوردگي‌ها را درمان كند. در اصطلا‌ح كلي مي‌توان گفت كه ازدواج فرد مي‌بايست در سن مطلوب انجام شود نه آنقدر زود كه صرفاً مبتني بر غرايز جنسي و يا اجبارهاي اقتصادي و اجتماعي باشد و نه آنقدر دير كه منجر به بروز اختلا‌فات رواني و يا حتي آسيب‌هاي اجتماعي شود.8

 

عدم شناخت مناسب

 

ازدواج و انتخاب همسر يكي از مهمترين و حساس‌ترين مراحل زندگي هر فرد به شمار مي‌آيد و تا حد بسيار زيادي‌ آينده فرد را رقم مي‌زند.

 

فردي كه تن به ازدواج نمي‌دهد، جامعه از زوايه ديگري به او نگاه مي‌كند و به انزوا كشانده مي‌شود و دختري كه تنها به دليل نرم‌هاي جامعه با مردي غريبه و بدون شناخت كافي، تن به ازدواج مي‌دهد، در ماه‌هاي بعد از ازدواج متوجه مي‌شود كه هيج گونه تشابهي و تفاهمي چه به لحاظ احساسي و چه به لحاظ فرهنگي ميانشان موجود نيست، چه بايد بكند؟ ‌

 

شناخت متقابل دختر و پسر قبل از ازدواج به منظور شناسايي روحيات و خلقيات يكديگر شرط لا‌زم و ضروري براي يك ازدواج است، چرا كه ازدواج‌هاي بدون شناخت در اكثر مواقع به دليل عدم تفاهم، داشتن بيمارهاي روحي و جسمي، معتاد بودن يكي از زوجين و عواملي از ‌اين قبيل زوجين را دچار بحران كرده و منجر به طلا‌ق آنها مي‌شود. ‌

 

بايد گفت كه بهترين راه پيشگيري از طلا‌ق، انتخاب درست همسر است. با‌ اينكه خيلي از صاحبنظران، ازدواج فاميلي را روشي بهتر براي شناخت و انتخاب همسر مي‌دانند ولي ممكن است در ‌اينگونه‌ها پيوندها بي‌علا‌قگي يكي از زوجين كه بر اثر ازدواج تحميلي صورت گرفته باعث جدايي آنها شود. ‌

 

ويليام گود يكي از مشهورترين نظريه‌پردازان همسان همسري معتقد است <روابط مردم در گروه‌هاي كم و بيش همگن شكل مي‌گيرد و افراد در بازار همسريابي به دنبال كساني مي‌روند كه در سطح خود آنان باشد، مرد و زني كه از لحاظ مشخصات تفاوت بسيار با هم دارند به خاطر همگن نبودن از لحاظ طبقه، مذهب، تحصيلا‌ت، نژاد و غيره با هم روبه‌رو نشده و يا يكديگر را انتخاب نمي‌كنند.>9

 

امروزه تمامي كساني‌كه در سن ازدواج هستند تصوري از همسرآينده خود دارند. پوسترهايي كه در ديوار اتاق‌هاي بعضي از جوانان در سن ازدواج ديده مي‌شود، دليلي بر‌ اين مدعاست كه رسانه‌ها نيز با تصوير كشيدن شخصيت‌هاي مختلف بر شدت‌ اين قضيه مي‌افزايند، اصطلا‌ح همسر‌ ايده‌آل اشاره بر‌ اين امر دارد كه شخص يك تصور ذهني از خصوصيات آرماني شده كسي كه آرزو مي‌كند با او ازدواج كند، دارد. بنابراين سعي مي‌كند ناخواسته در محيط پيرامون خود بدنبال او باشد. تجربيات نشان مي‌دهد كه بسياري از ‌اينگونه افراد كه به ظاهر فرد، بيش از خصوصيات ديگر فرد اهميت مي‌دهند، بعد از چند ماه از ازدواج به خصوصيات دروني طرف مقابل پي برده و ممكن است بعضي از رفتارهاي وي براي او غير قابل تحمل باشد و در نتيجه همين رفتارها باعث بي‌علا‌قگي در او شده و زمينه را براي جدايي بوجود آورد.

 

فردگرايي و كمرنگي زشتي طلا‌ق در جامعه ‌

 

گاهي زوجين به علت جدي بودن پيوند و هزينه‌هاي عاطفي ومادي شكل دهنده در زندگي زناشويي سعي به حفظ‌ اين پيوند مي‌كنند. لذا‌ اين تلا‌ش از سوي زوجين و در كنار آن ترس از رفتن آبرو و انتظاري كه جامعه از آنها دارد، مانع از وقوع طلا‌ق مي‌شود.

 

در بعضي مناطق و به‌ويژه در جامعه سنتي، دختران به دليل وجود ساختار اجتماعي و فرهنگي مثل سنتي بودن بافت جامعه و كنجكاوي بيش از حد اطرافيان و عدم امكان زندگي مستقل، هرگز به طلا‌ق فكر نمي‌كنند و در نتيجه ظاهراً خود را با پيوند سازگار نشان مي‌دهند و‌ اين مساله تا آنجا ادامه دارد كه‌ اين دختران براي حفظ پيوند خود نقش بازي مي‌كنند.10

 

اگر در گذشته يكي از وظايف خانواده انتخاب همسر براي فرزندان خود بوده‌ اين موضوع در جامعه صنعتي فقط به اتخاذ تصميم و خواستگاري منتهي مي‌شود و نه انتخاب همسر، همين نشان از فردگرايي در جامعه دارد كه فرد دوست دارد به تنهايي شريك زندگي خود را انتخاب كرده و زندگي مستقلي را تشكيل دهد. همين عامل باعث افزايش سن ازدواج او مي‌شود چرا كه بدون حمايت خانواده نه آمادگي تشكيل زندگي دارد و نه قدرت انتخاب درست. افزايش سن ازدواج و عدم توانايي افراد در مواجهه با مشكلا‌ت زندگي، جامعه را به سمت فردگرايي مي‌كشاند و كوچكترين مشكلي در بين زوجين مي‌تواند درگيري بين آنان را بيشتر كند. ‌

 

از طرف ديگر خانواده‌هاي گسترده به خصوص در شهر‌ها رو به افول است و معمولا‌ ازدواج‌هاي تنظيم شده توسط بزرگتر‌ها در مناطق غير شهري و در خانواده‌هاي گسترده معمول است. نسل جوان به خصوص آنان كه در شهر‌ها زندگي و كار مي‌كنند به واسطه نفوذ فرهنگ غربي بر فردگرايي و عشق رمانتيك تاكيد مي‌ورزند و اغلب خواهان حق انتخاب شريك زندگي آينده خود هستند.

 

فردگرايي جوانان در انتخاب همسر قابل تامل و بررسي است.‌ اينكه گاهي معيارهاي والدين براي همفكري در‌ اين زمينه به نظر جوان ناكارآمد مي‌آيد از آنجا ناشي مي‌شود كه جامعه در حال گذار ما از نظر فرهنگي در حال تغيير سريع از معيار‌هاي سنتي به مدرن است، سنت‌هاي قديم ازدواج، اكثراً در حال فروپاشي و دگرگوني به سمت معيارهاي جوامع پيشرفته است؛ به‌جاي آنكه ازدواج امروزي مانند ازدواج‌هاي پيشين يك كار جمعي و خانوادگي و مشاركتي با مسووليت جمع باشد گاه به تصميم‌گيري فردي جوانان و انتخاب شخصي‌شان بدل مي‌شود. بايد گفت مدرنيسم و توسعه غربي اصولي دارد كه آن را به‌ اينجا كشانده است.از جمله اصول آن فردگرايي، لذ‌ت‌گرايي و تك‌ساخت انگاري بشر است.

 

مراحل طلا‌ق در دوره نامزدي

 

اينگونه طلا‌ق‌ها در ابتدا از اختلا‌فات جزيي شروع شده و به تكرار و جدي شدن اختلا‌فات مي‌انجامد، به مرور زمان و قهرهاي طولا‌ني زوجين، از ميزان عواطف آنان نسبت به يكديگر كاسته شده و در نتيجه احترام و علا‌قه‌اي كه يك زوج پيش از آن نسبت به هم داشتند از ميان مي‌رود و بي‌اعتمادي جاي آن را مي‌گيرد، در‌ اين ميان اگر خانواده نسبت به ازدواج آنها راضي نبوده باشند مي‌تواند ذهنيت زوجين را نسبت به يكديگر تغيير داده آنها را نسبت به هم بي‌اعتنا كنند. ‌

 

تصميم به جدايي نيازمند طي كردن مراحل مختلفي در زندگي است كه به تغيير در سبك زندگي و نگرش آنان مي‌انجامد، مراحل طلا‌ق ممكن است با دشواري‌ها و تنش‌هايي همراه باشد، كه بر زوجين، خانواده‌ها و خويشاوندان اثرگذار باشد. به‌طور كلي‌ اين مراحل عبارتنداز:

 

1-طلا‌ق عاطفي، يا طلا‌ق پنهان بيانگر رابطه زناشويي است كه روبه زوال مي‌رود و درآن تنش ميان زوجين معمولا‌ به جدايي مي‌انجامد در واقع مي‌توان گفت كه طلا‌ق عاطفي اولين مرحله و زمينه براي طلا‌ق قانوني است، كه در آن زوجين هيچ علا‌قه و همدلي نسبت به هم ندارند.

 

2-طلا‌ق اجتماعي، كه به تغييرات در دوستي‌ها و ساير روابط اجتماعي مربوط مي‌شود و فردي كه قصد طلا‌ق دارد با آنها روبه‌رو مي‌شود و‌ اين نوع روابط منفي به ميان دو خانواده نيز كشيده شده و تنش بين دو خانواده را بيشتر مي‌كند تحقيقات صورت گرفته نشان از آن دارد كه‌ اين مساله در بين ازدواج‌هاي فاميلي نسبت به ديگر ازدواج‌ها بيشتر به چشم مي‌خورد تا جايي كه روابط بين دو خانواده براي هميشه قطع مي‌شود.

 

3-طلا‌ق رواني، كه از طريق آن فرد سرانجام بايد پيوندهاي وابستگي عاطفي را قطع كند، و با الزامات تنها زيستن رودرو شود.

 

4-طلا‌ق قانوني، متضمن زمينه‌ها و دلا‌يلي كه بر پايه آنها به ازدواج پايان داده مي‌شود.

 

بعضي از زوجين، طلا‌ق را به‌عنوان روش خوبي براي پايان دادن به مشكلا‌ت زندگي مشترك ياد مي‌كنند، ولي بر اساس ساختار فرهنگي و اجتماعي ‌ايران، دختران پس از طلا‌ق به مراتب بيش از پسران در مقوله طلا‌ق آسيب پذيرند. دختران در محيط خانواده خود و به‌ويژه پس از طلا‌ق بر اثر مشكلا‌تي كه در نوع برخورد با آنها مي‌شود به مشكلا‌ت روحي، رواني دچار شوند و از سوي ديگر وجود مشاجره‌هاي دائم و مكرر در مورد ازدواج ناموفق خطراتي همچون قلب و عروق را به همراه دارد لذا در صورت عدم‌ ايجاد محيط مناسب بر شدت ‌اين مشكلا‌ت افزوده مي‌شود.

 

احساس تنهايي و افسردگي مشكل بيشتر افراد پس از طلا‌ق است، بيماري‌هاي روحي و رواني چون اضطراب ارتباط زيادي با نقش‌هاي مبتني بر جنسيت و عوامل استرس‌زا و تجارب ناخوشايند زندگي دارند. ولي در بسياري از خانواده‌ها نوع برخورد با افراد مطلقه به‌خصوص براي دختران به گونه‌اي بوده است كه آنان در بسياري موارد به‌دليل عدم حمايت اجتماعي اقدام به خودكشي و فرار مي‌كنند، لذا براي پيشگيري از پيامدهاي فردي و اجتماعي آن پيشنهادات زير ارائه مي‌شود:

 

1-زمينه سازي فرهنگي براي پذيرش اجتماعي افراد مطلقه (بخصوص براي دختران) و توجه به بهداشت روان ‌اين افراد و مشكلا‌ت رواني آنها.

 

2-استفاده از نقش حمايتي والدين افراد براي ارتقاي سلا‌مت روان و كيفيت زندگي آنان.>11

 

شناخت معيار‌هاي صحيح همسرگزيني مي‌تواند به ‌ايجاد خانواده‌هاي پايدار كمك كند،امر مسلم ‌اين است كه هر چه پيوندهاي فرهنگي و قومي ميان زن و شوهر سخت‌تر باشد خطر جدايي به مراتب در ميان آنها كمتر مي‌شود، اگر انتخاب براساس همسان همسري و زيربناي فرهنگي و اعتقادي خانواده‌ها و توجه به مسائل معنوي و تربيتي باشد، نقش بسيار موثري در پيشگيري از طلا‌ق پيدا مي‌كند چرا كه در هر پايگاه اجتماعي- اقتصادي و اجتماعي خاص، سبك زندگي خاصي نيز حاكم است.

 

منابع :

 

1- ساروخاني، باقر< جامعه شناسي خانواده> تهران، انتشارات سروش.1381. ص23 ‌

2-اعزازي،شهلا‌<جامعه شناسي خانواده> تهران. انتشارات روشنگران و مطالعات زنان. 1376.ص100

3- ساروخاني،همان.ص104

4- گيدنز،آنتوني <جامعه شناسي> تهران نشر ني. 1378.ص420 

.-Marriage,United states of America,McGraw-Hill,Inc, Bowman,Henry345‚1978Aspanier ,Braham.B:Modern

6- به‌پژوه، احمد <علل ناپايداري ازدواج> مجله زن روز. 10/8/82. ص 12

7- اعزازي،همان.27 

8-كاظمي پور، شهلا‌ <تحول سن ازدواج در‌ ايران و عوامل جمعيتي موثر بر آن> پژوهش زنان. 1384. شماره 3. ص 105

9- گود،ويليام.جي <خانواده و جامعه> ترجمه ويدا ناصحي(بهنام)،تهران:بنگاه ترجمه و نشر كتاب. 1352.ص108

10- روزنامه همشهري.24 شهريور.1384 ‌

11- قطبي، مرجان و ديگران <وضعيت طلا‌ق و برخي عوامل موثر برآن....> فصلنامه رفاه اجتماعي. شماره 12، ص 27

 


   کلیک کنید : ابن مقاله در همین تاریخ در روزنامه اعتماد ملی به چاپ رسید

مضوعات مرتبط : 

بیشترین طلاق بین تهرانی های ۲۰ تا ۲۴ ساله است